۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

برگی از سایت هک شده/ آقاي رئيس جمهور : اول فكركنيد ، بعد بچه دار شويد


بسم الله الرحمن الرحیم



سخنان شگفت انگیز و بهت آور رئیس جمهور پیرامون تحدید نسل و به عبارت دیگر تكثیر نسل، جای بحث نگذاشته است .



نمی خواهم از كسر بودجه، واردات مواد غذایی، واردات و سهمیه بندی سوخت، خرابی جاده ها ، معضلات آموزش و پرورش، وجود سیزده میلیون نفر زیرخط فقر، جمعیت ده میلیونی بیكاران كشور، جوانان مجرد كه امكان ازدواج ندارند ، دختران دم بخت كه جهیزیه ندارند، فقرو فساد و فحشاء، رشوه واختلاس و رانت خواری سخن بگویم . اما همزمانی سخن وزیر بهداشت كه گفت:" 700 میلیارد تومان كسر بودجه داریم !"، آن هم در بودجه سلامت كه اولویت یك كشور است وكلام رئیس جمهور برای افزایش صد در صدی جمعیت، جای نگرانی دارد .



اگر تدبیر و درایت در امور نباشد، بایستی نگران آینده كشور بود، 17میلیون رای، تكلیف را ساقط نمی كند كه به یكباره زمام امور 70میلیون انسان را به كسی بسپاریم كه ما را به قهقرا و عقب رهنمون می سازد. همانگونه كه داشتن گواهینامه كفایت نمی كند كه اتوبوس حامل جمعیت را به راننده ای بسپاریم كه هوشیار نیست و شاید همه ما را به پرتگاهی هولناك هدایت كند و بر هریک از مسافران فرض است اگر آثاری از عدم هوشیاری در راننده دید تذكر دهد و او را از ادامه رانندگی منع كند.



باید یکایک هوشیار و با چشم بیدار نظاره گر حركت سفینه این ملت عظیم باشیم تا قبل از برخورد سفینه به صخره ای هولناك و قبل از غرق شدن ملت، ناخدا را بیدار كنیم .



من به نوبه خود هشدار میدهم كه روزهای سخت و سخت تری در پیش داریم و اینگونه افاضات غیر منطقی و غیر عقلانی در بحث اقتصادی ( نظیر برنامه و بودجه و مصوبات استانی ) وبحث سیاسی بسیار و بسیار داریم که هزینه گزاف آنرا ملت می پردازد و كشور با سرعتی سرسام آور سقوط می كند و این سقوط را بیگانگان و همسایگان جنوبی ما جشن گرفته اند .



به خاطر داریم تبلیغات قبل از انقلاب را كه : « فرزند كمتر = زندگی بهتر » و یا « تصویری از 2 انگشت دست با زیر نویس – فرزند فقط 2تا » . پس از پیروزی انقلاب ، انقلابیون كه در امور اقتصادی و اداری كشور كم تجربه بودند ، و پیروزی خویش را مرهون حضور میلیونی ملت در خیابانها می دانستند، و به تصور موثر بودن جمعیت در عرصه جهانی به تبلیغ ازدیاد نفوس و نفی شعارهای قبل از انقلاب پرداختند . وعاظ بر منابر گفتند « تناكحوا تناسلوا ، انی اباهی بكم الا مم » كه ازدواج كنید و فرزند بیاورید كه من به شما امت مباهات می كنم ».



سوای از این بحث كه اساسا اسلام بعد از مسیحیت و برای مقابله با تحریفات دین مسیح در تكریم و ترویج ازدواج به عنوان عمل مقدس و سنت نبی ( ص) پرداخته است. حتی اگر به معنای ازدیاد نسل در آن زمان بكار گرفته شود . قطعا در دوران قبیله ای و جنگهای تن به تن و نیروی كار یدی كه تعداد جنگاوران و افراد هر قبیله می توانست ملاك قدرت و امنیت آن قبیله باشد.این سیاست و تدبیری شایسته بوده است.



اما روحانیت هم خیلی زود فهمید که تکثیر سریع بعد از انقلاب یک فاجعه ببار آورده است و دست به دامان علماء و مراجع شدند و با کمک آنان توانستند به خوبی جمعیت را کنترل کنند، اما موج جمعیت دهه اول به هر مقطعی که می رسد، مشکلات عظیمی ببار می آورد، به مدرسه که می رسد، کمبود مدارس و بودجه آموزش و پرورش باعث تولد هزاران مدرسه غیرانتفاعی( پولی) می شود، به دانشگاه و ازدواج و مسکن و شغل که می رسد، کشور را فلج می کند، آری شاید روزی جمعیت یک قبیله نماد قدرت کار و جنگاوری بود، امروز چه؟



اما در دنیای ماشینی امروز چه می توان گفت؟ آیا جمعیت زیاد دولتها را به خود مشغول نمی دارد ؟



آیا آنان را به فقر و ذلت نمی كشد ؟ آیا سخن امیر مومنان علی علیه السلام كه فرمود :" كاد الفقرا ان یكون كفرا " كافی نیست ؟ آیا فقر بسوی گناه ، عصیان ، نافرمانی ، كفر و فحشا سوق نمی دهد؟



آیا پیامبر اسلام (ص) به امت ضعیف ، پایمال ، لگد كوب شده و تحت سلطه كفار مبا هات میكند ؟ آیا پیامبر اسلام (ص) به كه ملتی دست گدایی به سوی بیگانه دارد افتخار می كند ؟ آیا ملتی كه ازخود هیچ ندارد و اگر منابع خدادادی نفت را از او بگیرند بایستی به گدایی و خود فروشی روی آورد زیبنده امت رسول الله است ؟! قطعا قلب نبی اكرم (ص) به درد می آید وقتی عضوی از امت اسلامی حتی برای مردن پول ندارد ! قطعا رسول رحمت تحمل خود فروشی دختران این مرز و بوم را برای لقمه ای نان ندارد .



آقای رئیس جمهور شاید شما ظرفیت یكصد و بیست میلیون نفر را داشته باشید ! اما این ملت تحمل ذلت ، خواری و خود فروشی را ندارند !



آری این كشور با منابع طبیعی و جایگاه استراتژیك جغرافیایی ظرفیت بیش از این را دارد و میتواند ملتی سربلند ، عزیز ، مرفه و مقتدر باشد اما با مدیران لایق ، مدبر و دانشمند !



آقای رئیس جمهور ، آیا میدانید در همسایگی ما كشوری كه جز رمل و گرمای شرجی چیزی ندارد اقتصاد مستقل از نفت دارد، كسر بودجه ندارد و هیچ وابستگی هم به نفت ندارد !!



آقای احمدی نژاد ، شما بدون پول نفت چگونه میتوانید استان به استان سفر بروید، صله شاهانه بدهید و همه جا بگویند ، احمدی نژاد تعطیل كرد، صله داد، بخشید، مهر رضا دارد، به ازای كار نیمه وقت زنان حقوق تمام وقت میدهد! ازكجا آورده اید كه چنین بذل و بخشش می كنید. با كدام مجوز چوب حراج به دارایی ملت و بیت المال مسلمین زده اید ؟!



و اما اینكه فرموده اید : « ظرفیت 120 میلیون نفر را داریم » بایستی استاندارد های شما را بررسی كرد .



آقای رئیس جمهور! برای پرورش 120 میلیون موش آزمایشگاهی فضا و امكانات زیادی مورد نیاز است ، از قبیل غذا، بهداشت، تهویه و ... كه با اهتمام عالی و مدیریت جدی شدنی است.



برای پرورش 120 میلیون گوسفند امكاناتی فراتر و علوفه بیشتر طلب می كند. و البته برای پرورش 120 میلیون گاو نیازها به مراتب افزون تر است .



اما تربیت 120 میلیون انسان فرهیخته كه اشرف مخلوقات است، ناطق، عاقل و متفكر است، نیازها از تامین مایحتاج جسم تجاوز میكند و بایستی روح او را پرورش داد. شما برای 120میلیون، نه، حتی برای نیازهای جسمی 60 میلیون جمعیت كشور، امكانات اولیه را ندارید .



وزیر بهداشت شما می گوید برای سلامت جسم او 700 میلیارد تومان كسر بودجه دارد ! و اما روح وجان او، در پایتخت كه بهترین وضعیت را دارید برای رسیدن به استاندارد های جهانی بایستی 500% (پانصد درصد ) رشد در كتابخانه های عمومی داشته باشیم و اگر شما جمعیت را دو برابر كنید بایستی 1000% ( هزار در صد ) رشد داشته باشیم تا تعداد كتابخانه های عمومی به حداقل استاندارد های جهانی برسد.



شما در دوران شهرداری خود حتی از پرداخت نیم درصد بودجه مصوب مجلس برای كتابخانه ها خودداری كردید و به جای آن بدون مصوبه وام ازدواج پرداختید .



ظاهرا برای شما تكثیر تعداد رای دهندگان مهم است نه ارتقای دانش و فكر رای دهندگان، و شاید ارتقای فكری مردم مزاحم دولتمردان باشد .



بسیاری از دولتمردان منطقه حكومت بر 120 میلیون گوسفند را به حكومت بر120 میلیون دانشمند ترجیح میدهند!!



در خاتمه به عنوان خیر خواهی باید گفت : " آقای رئیس جمهور ، اول فكر كنید ، بعد بچه دار شوید."

2آذرماه 1385/مهدی خزعلی


برگی از سایت هک شده - هيبت سلطاني من را گرفت - جناب آقای مصباح آیا حقیقت دارد که پای رهبر را بوسیده اید؟!



   حضرت آیت الله مصباح یزدی


سلام،  امید دارم این مختصر را حمل بر جسارت نفرموده و حکم ارتداد این حقیر سرا پا تقصیر را صادر نفرمایید. البته اعلام برائت مانعی ندارد و برگی زرین در کارنامه اینجانب خواهدبود. چه  اینجانب نیز از استفاده ابزاری از دین، احکام خمسه و جایگاه حکومت اسلامی که موجبات وهن شیعه و ولایت ائمه هدی علیهم السلام است بیزاری می‌جویم.



نقل است که یکی از حضرت آیات فرمود: « نمایندگان مجلس هفتم مورد تایید امام زمان هستند!» وحضرتعالی فرمودید « احمدی‌نژاد ذخیره الهی است و مردم از امام زمان خواستند او راي بیاورد!» دیگری در خواب دید که: « احمدی نژاد مؤید ولی عصر است و باید رایي بیاورد!».   آیا همه این اقوال در دوران غیبت استفاده ابزاری از اعتقادات پاک مردم نیست؟   آیا ما امر به تکذیب کسانی که خود را از ناحیه مقدس حضرت حجه(عج) معرفی می‌کنند نشده‌ایم؟  چه بسیار افراد سودجو و فرصت طلب که با عنوان ملاقات با امام زمان عج با اعتقادات مردم بازی کرده‌اند.



اخیراًفرموده‌اید: « ما در 25 سال گذشته دولت اسلامی نداشتیم!»   نمی‌دانم مقصود چیست؟ به هرحال در 25 سال گذشته دوران ریاست جمهوری رجایی، خامنه‌ای، هاشمی و خاتمی بوده است، و رهبری نظام بجز 8 سال ریاست جمهوری در 16 سال بعد نیز به عنوان رهبر حکم ریاست جمهوری را تنفیذ فرموده‌اند.  و اینک حضرتعالی منکر اسلامیت دولت می‌شوید،  من در مقام اثبات اسلامی بودن دولتهای قبل نیستم،  چه اینکه نقد بسیار بر عملکرد تمامی حکومتهایی دارم که به نام دین، باورهای دینی مردم را متزلزل می‌کنند، اما این گفتاراز زبان حضرتعالی تامل برانگیز و قابل توجه است !   امیدوارم در آینده شاهد دولت اسلامی باشیم! اما اسلام ناب محمدی نه اسلام سعید عسگر.



   آقای مصباح دراسلام شما، همیشه برای رسیدن به هدف توجیهی وجود دارد، اخیراً که موضوع شناسایی عوامل تخریب هاشمی مطرح شده است، فتوی صادر فرموده‌اید که:« اگر قرار شد به کسی رای دهیم که برای اسلام، نظام اسلامی و مصالح اسلامی ضرر دارد غیبت و تخریب واجب است»  لذا حضرتعالی کلنگ برمی‌دارید و بجان ارکان انقلاب می‌افتید،  و باز فرموده اید:"خاتمی سیئه‌ای است از سیئات هاشمی"  آیا این شمایید که طلبه‌های جوان را علیه هاشمی آنقدر تحریک می‌کنید که به ساحت حضرت آیت الله جوادی آملی تعرض می‌کنند!   و به اقصی نقاط کشور روحانیون جوان را اعزام می‌دارید تا تکلیف شرعی خویش بجای آوردند ونگذارند که به مصالح اسلام ضرر برسد!



یکی از حضرات آیات می‌گفت: « پیشگویی در سال 1354 آمدن هاشمی را خبر داده و گفته است، منقصتی در دین پدید می‌آید.» و به اعتبار این پیشگویی که پس از گذشت 30 سال، قبل از انتخابات نهم منتشر شد، برخویش فرض می‌دانست که تا می‌تواند در تخریب هاشمی بکوشد تا خدای ناکرده در دین منقصتی پدید نیاید و البته پیشگویی غلط از آب درآمد و هاشمی نیامد!



جناب آقای مصباح؛  آیا حقیقت دارد حضرتعالی پای رهبر را بوسیده‌اید؟!.  اگر صحت دارد؛ آیا این با سنت نبوی و تعالیم امیرمؤمنان مطابقت دارد؟ حضرت امیر که اجازه مشایعت مردم پیاده رانمی‌دهد و می‌فرماید شما با این کار امرا را فاسد می‌کنید، چگونه جواز پای بوسی به شما خواهد داد؟



جناب اقای مصباح، ارادت حقیر به شما مانع بیان حقایق و ابزار آزادانه عقاید نمی‌گردد. پس علی‌رغم میل باطنی، ناگزیرم به استحضار عالی برسانم که خطری که متوجه اسلام است از ناحیه متحجرین، دین فروشان ریاکار و روحانیت درباری است


وماعلینا الا البلاغ / دکتر مهدی خزعلی 27 تیر 84


برگی از سایت هک شده/پاسخی برای شعبان بی مخ مطبوعات(حسین شریعتمداری)


سالهاست که این جریدۀ دریده به جان ملت پریده! حسین بازجو که در دهه شصت پروژه تواب سازی را اجرا می کرد و در دهه هفتاد به هم پیاله خود – سعید امامی – وفا نکرد، در دهه هشتاد در نقش شعبان بی مخ مطبوعات به نشر اکاذیب و هتک و هجو و هزل پرداخت، هر روز دشنه کیهان در سینه و پشت اندیشمندان و ادیبان جای گرفت، او با رانت حاکمیت بر سر و سینه کشتگان می تاخت، نه محکمه ای جرأت سؤال داشت و نه داروغه ای قدرت عتاب! نه او را دغدغه عِقاب ! افسوس که هجویات او را به پای نظام و رهبری نوشتند، دلسوختگان نظام باید او را هزار هزار بار حد زنند، او ادبیات سخیف و لمپنیسم را جایگزین ادب فاخر در سیاست کرد، او بود که چماق و دشنه و قمه را در عرصه مطبوعات وارد نمود. نمی خواهم بگویم این شجاع کوچه لاله زار، در میدان کارزار دفاع مقدس کجا بود؟


اما بعد؛ این همان خناسی است که با وسوسه اش، بعد از انتخابات پدرم را مجبور کرد که از مواضع انتخاباتی من اعلام برائت کند! او تلاش کرد تا بین پدر و پسر فاصله اندازد، او مصداق نمّام فتنه گر است، از تبار شریعت ندار نمی گویم، از انتخاب نامش پیداست، خود می دانید چه می گویم، اینها عزم جزم کرده اند تا این بسیجی خیبر را خفه کنند، اما به خدای کعبه سوگند، نمی توانند، تا جان در بدن دارم از انقلاب اسلامی دفاع خواهم کرد و نخواهم گذاشت این نامحرمان ما را به عصر جاهلیت بازگردانند! عصری که صدا ها در گلو خفه می شد، اختناق بود و خفقان، ترس و وحشت، دیکتاتوری و استبداد، ظلم و ستم، تبعیض و نابرابری، غارت و چپاول، دزدی و اختلاس، ریا وتظاهر، جنایت و تجاوز، دنائت و رذالت ، زشتی و پستی، پلیدی و پلشتی، دروغ و فریب و در یک کلام خودکامگی و طاغوت! هرگزنخواهم گذاشت، هرگز!


ما قیام کردیم برای آزادی، برای عدالت و برابری! باید همه آزادباشند تا اندیشۀ خود بیان کنند، باید که رای همه برابر و عدل و قسط جاری باشد، چگونه است "شب نامه کیهان" هر چه می خواهد می نویسد، به صغیر و کبیر و جوان و پیر رحم نکرده و از بیت المال( بیت الحال) ارتزاق می کند، و روزنامه ای دیگر به خاطر درج تصویر رؤسای قوای سابق توقیف می شود! به کجا می رویم، این معنای عدالت است؟ این عمل به کلام خداست که فرمود: " فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه" مگر می گذارید صدایی از حنجره ای درآید تا کسی بشنود و بخواهد انتخاب کند! همه صداها را خفه کرده اید!


نمی دانم در وصف کیهان چه بگویم، شاید سخن طنز هموطن ارمنی ما زیباترین تعبیر باشد، وقتی به او گفتند: " نظرت راجع به روزنامه کیهان چیست؟ " با لهجه ای زیبا گفت: " کاغذش قدری خشن است و می خراشد! کاغذش را نرم تر کنید! " راستش توصیه من به کیهان این است که از درج اسماء متبرکه در این جریده جداً خودداری فرمایند!


اما قصه امروز من و کیهان؛ بچه که بودیم، سر راه مدرسه یک قِران می دادیم و با تفنگ بادی سه تیر می انداختیم – از این تیرهای گل میخ یا تیرپری، تفنگچی روی تخته ای تعدادی ترقه نصب کرده بود، اگر به هدف می خورد، می ترکید و صدایش درمی آمد، امروز هم ظاهراً تیر من درست به هدف خورده و ترکیده و صدایش درآمده است! من جلز و ولز او را در تمام کلماتش حس می کنم! احساس خوبی دارم، مثل یک تیرانداز فینال، همه تیرهایم به هدف خورده است، می دانم که نوشته او انحرافی است، رد گم می کند، درد او جای دیگری است، باید به رئیس جمهور منتخب خودش مراجعه کند و جای آب ریختن را از او بپرسد! اما من می دانم، کجایش می سوزد، حق دارد، بیش از این ها حق دارد!


یادش بخیر؛ دشت، باز و بی جانپناه بود، نیروهای پیاده عراق پشت تانک پیشروی می کردند، پاتک سنگینی بود، در هر چند متری یک توپ مستقیم تانک شلیک می شد، تیربارچی تانک، پوشش آتش را قطع نمی کرد، اما در این هجمه شدید، دلاوری از دسته ویژه به پا خاست، قد برافراشت، موشکی بر دوش داشت، آتشی افروخت بر جان عدو، بانگ تکبیری بلند و برجکی در آسمان! تمام! لحظه ای بعد، هزیمت سربازان بی جانپناه دیدنی بود و رگبار ما بدرقه راهشان، تو گویی آرپی جی زن روحی جدید در کالبد جانمان دمیده بود، ناخودآگاه از سنگر جدا شدیم و در پی روبهان می دویدیم!


جناح حاکم همه عِدِّه و عُدِّۀ خویش پشت سر تانک کنی جمع کرده بود، می خواست با او بیاید و سنگر به سنگر فتح کند، به زعم خود سنگر اول را بدون مقاومت رد کرده بود، اما یک بسیجی، یک آرپی جی زن، برخاست و برجک تانک را هدف گرفت، این ولوله و ضجه و مویه، از آن است که جانپناه را از دست داده اند، حال نوبت ماست، که روبهان را دنبال کنیم!

امروز زره قدسی تانک را زده ایم، دیگر زره پوشی ندارند، حال، جنگ برابر است، هیچ کس هاله ندارد، هیچ کس مقدس نیست، سخن راست باید گفت و مردم انتخاب کنند! و چون راستی کاستی گرفت، راهی جز نیستی نماند!


اینک زاهد ساخته و پرداخته شما، به شمارش درهم و دینار مشغول است! دیگر هاله نور ندارد، برج نور دارد! باید زاهدی دیگر بیابید!

" زاهد که درم گرفت و دینار زاهد تر از او برو بدست آر"


حسین خان؛ می دانم از این نوشته چه مقصود داری، می خواهی پدر را از پسر جدا کنی و کار پسر را یکسره سازی، اما من خدایی دارم که همین نزدیکی است، جمجمه ام را به خدا عاریت داده ام، من چیزی برای از دست دادن ندارم، من به مولایم حسین (علیه السلام) اقتدا کرده ام.


یادش بخیر؛ قاضی می گفت: " مبارزه مال دوران مجردی است، تو مسئولیت زن و بچه هایت را داری، در قبال آنها مسئولی!" به او گفتم: "حسین با اهل بیت به کربلا رفت و زن و بچه من از اهل بیت پیامبر عزیز تر نیستند! "



هرچند متنت کذب و فاقد ارزش است ، اما بدان که عاشورای 88 در همه خیابان ها حضور داشتم، از مراسم حاج سعید حدادیان در دانشگاه تا خیابان گرگان، همه را دیدم، من از مردم جز " یا حسین" و " ابالفضل علمدار" نشنیدم، اما لباس شخصی هایی را دیدم که فحش ناموسی نثارعزادار حسین می کردند، او را از پل فرو می انداختند، برقع از سرش کشیده، سیلی به گوشش می نواختند، عمود بر فرق عزادار عباس می کوفتند، و دشنه بر پشت قاسم، اگرسپاه عمر سعد بر کشتگان اسب تاختند، اینان برزندگان تاختند و آنقدر مردانگی نداشتند که مسئولیت عمل زشت خود بپذیرند، عمر سعد ادعا نکرد که مرکبش را به سرقت برده و بر اجساد تاخته اند! عمر سعد شهیدان را بر نیزه کرد، اما مصادره نکرد! عمر سعد مخالفان را بزغاله و گوساله نخواند! هردو مخالفان را خارجی خواندید! اما او حریم اهل بیت حسین را نگاه داشت! او به خواهر و همسر و دخت حسین تعدی نکرد! و حتی امیرش در شام برای حسین مجلس عزا برپا کرد!


حسین خان؛ من مهدی فرزند ابوالقاسم هستم، نام تبار خویش عوض نکرده ام، خارجی نیستم! از تبار یکتاپرستان ایرانی که مولا علی ( علیه السلام) را در زمان خانه نشینی همراهی کردند! همان ها که در زمان عباسیون به محضر صادق آل محمد(علیه السلام) می رسیدند، همان ها که با هجده هزار قلم حدیث سلسلة الذهب علی ابن موسی الرضا ( علیه السلام) را ثبت می کردند، در انقلاب تا لحظه شهادتِ برادر، همراهش بودم و در جنگ نیز!


به وحدانیت خدا و رسالت انبیا و ولایت اوصیا و اولیا شهادت می دهم، منتظر خاتم اوصیا هستم، به استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی پایبندم، فقط برای احیای ارزش ها و امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده ام، جناحتان را منحرف، طاغی و یاغی می دانم، شما را مستبد و خودکامه یافته ام، شمایید که رسم جاهلیت را احیا کرده اید! شمایید که دین خدا را به استهزا گرفته اید، شمایید موجب دین گریزی و دین ستیزی مردمان، شمایید باعث و بانی اهانت به مقدسات! مردم می خواهند شما را دشنام گویند، شمایید که پشت مقدسات سنگر گرفته اید، مردم را بی دین نخوانید! بی دینی مردم از شماست( الناس علی دین ملوکهم)


اما نهم دیماه؛ که طنازان آنرا روز جهانی " ساندیس" نام نهادند، باز هم در همه مسیر ها بودم، هر دسته ای پشت پلاکارد ارگانی جمع شده بود و روابط عمومی ارگان از ابتدا تا انتها فیلمبرداری می کرد، ساعت اداری بود و کارها برای راهپیمایی تعطیل شد! ساندیس و ماءالشعیر بیداد می کرد، سهم من شش عدد ماءالشعیر "جوجو" با طعم استوایی شد، جای شما خالی، خنکِ خنک بود! همان جا بود که کارمندان بنیاد شهید با روحانی مربوطه پشت پلاکارد عکس می گرفتند، به شیخ گفتم: " ما هم عکس بگیریم، پستی می دهند؟" به تلخی خندید!، تلخند او بر ذلت خویش بود! شما این راهپیمایی دولتی امن و امان با تبلیغات از زمین و آسمان را، با راهپیمایی 25 خرداد برابر می دانید؟ کمیّت که یک دهم آن هم نبود! کیفیت را چه عرض کنم! نهم دیماه یک رفتار ضد اخلاقی در سیاست بود، مردم را برای دفاع از حریم حسین (علیه السلام) به میدان فراخواندید و مصادره به مطلوب کردید، خود را فریب ندهید، سر چون کبک در برف نکنید، می ترسم خیلی زود شکار شوید! این که یک جناح با همه امکانات دولتی و تبلیغ گسترده از رسانه ملی مجاز به راهپیمایی باشد و جناح رقیب حتی از دعای کمیل و روضه و مجلس ترحیم محروم باشد، چه معنایی دارد؟!


می دانم، خیلی دیر شده است، اما "جلوی ضرر را هر وقت بگیرید منفعت است"، از همین امروز بیایید با خودمان رو راست باشیم، اینقدر دروغ نگوییم، برای اثبات اقبال و ادبار مردم نیازی به جمعیت خیابانی نیست، بجای یک انسان 70000 گرمی در خیابان، یک برگ رای 7 گرمی در صندوق کافی است، به شرطی که مردم باور کنند که در انتخاب آزادند و از رایشان صیانت می شود! امروز این باور و اعتماد از بین رفته است!، باز یک انگ " سیاه نمایی" نزنید. من یک کلکسیون " رد صلاحیت" دارم و در تکمیل آن می کوشم!


من باور ندارم! باور هم با زور و ضرب ایجاد نمی شود، با دَگنَک در مخ فرو نمی رود، همان مثل معروف: می توانم چشمم را ببندم تا نبینم، گوشم را ببندم تا نشنوم، دهانم را ببندم تا نگویم، پایم را ببندم تا نروم، دستم را ببندم تا ننویسم، اما نمی توانم عقلم را ببندم تا نفهمم! حال می خواهید مرا به جرم فهمیدن به زندان بیافکنید؟ می خواهید به جرم فهمیدن بر دارکشید؟ پس بسم الله که ما سربداریم!

والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی خزعلی
16/9/1390
  

تجمع اعتراض‌آمیز مقابل منزل حسین علایی



جمعی از عزاداران حسینی(ع) و رزمندگان دفاع مقدس به دلیل همراهی 'حسین علایی' با جریان فتنه از دقایقی پیش مقابل منزل وی تجمع کردند.



جهان نیوز و  نسیم آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس از برگزاری تجمع اعتراض آمیز مقابل منزل حسین علائی رئیس سابق ستاد مشترک سپاه خبردادند.


در این خبر آمده است: 


جمعی از عزاداران حسینی(ع) و رزمندگان دفاع مقدس به دلیل همراهی 'حسین علایی' با جریان فتنه از دقایقی پیش مقابل منزل وی تجمع کردند.


صدها تن از عزاداران و رزمندگان دفاع مقدس، صبح امروز همزمان با اربعین حسینی در مقابل منزل حسین اعلایی به دلیل همراهی او با جریان فتنه تجمع کردند.


تجمع‌کنندگان دست‌نوشته‌هایی با مضامین "سردار بیدار شو"، "سردار حسین علایی مردود است" و ... در دست دارند و شعارهایی همچون "سردار بی‌بصیرت، بصیرت بصیرت" و "علایی ننگت باد، شرمت باد" سر می‌دهند.


خبرگزاری فارس اضافه کرده است:


علایی که در ایام فتنه با این جریان همراهی می‌کرد چندی پیش با درج مقاله‌ای توهین‌آمیز، نظام مقدس جمهوری اسلامی را با نظام منحوس پهلوی مقایسه و به آن تشبیه کرد.


دیدار محمد نوری زاد با خانواده ی مهدی خزعلی

 
محمد نوری زاد:

 

درست فردای آن روزی که آقای خزعلی را با آن شکل دلخراش به دادسرا و به زندان بردند، به خانواده اش سرزدم و با آنان از روزهای خوب گفتم. با پسر بزرگش و با دو دخترش کمی به درد دل نشستیم. ظاهراً تا رسیدن به روزی که امنیت، معنای واقعی خود را به صحنه آورد، راه درازی درپیش است. اما من معتقدم تا چند وقت دیگر، امنیت، دزدان و فاجعه آفرینان و زشتکاران را از آغوش خود بیرون خواهد انداخت و مردمان را به آغوش خود راه خواهد داد....





آرام تر سکوت کن....،صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد!!



در آغاز نازی‌ها سراغ کمونیستها را گرفتند تا با خود ببرند و سر به نیست کنند. من سکوت کردم و لام تا کام حرف نزدم چون کمونیست نبودم. بعد (از کمونیستها) در نخ اتحادیه‌های کارگری رفتند اما چون در شمار آنان نیز، نبودم سکوت کردم. یهودی‌ها را که هدف گرفتند بازهم واکنشی نشان ندادم چون یهودی نبودم. تا اینکه سر وقت خودم آمدند...وقتی خودم را دستگیر کردند... دیگر کسی نبود تا صدایی به اعتراض برآرد.

First they came for the Communists, but I was not a Communist so I said nothing. Then came the trade unionists but I was not a trade unionist. And then they came for the Jews but I was not a Jew - so I did little. Then when they came for me, there was no one who could stand up for me.


سوگند به خون همرهانم




این نامه را برایت از پشت میله های سرد
با رنگ سبز جان نوشتم تا روید خنده ها ز لب

چون روز دیگر آید خاکم جان سبزه هاست
خورشید جاودان آزادی نور آسمان ماست

سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران
هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودانمان

دلتنگ با تو بودن با ناله های شب غریب
تنها گناه ما سکوت سبزی بود در جواب کین

جسم و جان بی پناهم آماج تیر کافران
آرام و سربلندم و می بالم بر انتخابمان

سوگند به این ستاره باران، سوگند به شور عاشقان
از راه رفته برنگردم تا روز کوچ جاودان

سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران
هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودانمان


در انتخابات شرکت نمی کنم



حتی اگر:

لاس وگاس بیاد جمکران

جنتی توخطبه های نماز جمعه 1 ساعت کردی برقصه

امسال همراه سیب زمینی خیارم بدن

بنیاد مستضعفان میلیاردها دلار داراییش رو به جای فلسطین و لبنان خرج مردم مستضعف ایران کنه

دوباره بنزین لیتری 100تومن شه


نیروی انتظامی بیاد هر خونه یدونه دیش و ماهواره بده

جام‌جهانی فوتبال زنان تو قم برگزار شه

داريوش اقبالی تو مهدیه اذان بخونه

لِیدی گاگا رو بکنن مجری برنامه‌ی زلال احکام


خامنه ای بدون استفاده از کلمه دشمن یه جمله بگه

ون های گشت ارشاد بشن شعبه های سیار توزیع ساندیس
.
.
.
.
.

در انتخابات شرکت نمی کنم



جنتی نامه/پستی که به خاطر آن برای دکتر پرونده ای جدید باز شد

با کمال تاسف و تاثر، دار فانی، آیت الله جنتی را وداع گفت !

باستان شناسان در کاوشهای اخیری که در شهر سوخته انجام دادند یک دست نوشته پیدا کردند که پس از ترجمه به این متن رسیدند که: احمد من میرم بیرون یادت نره زیر گاز رو خاموش کنی !

کلاس چندمی عمو جون؟؟ (جنتی در حال کشیدن لپ قابیل (
امروز خبر اومد که جنتی به دلیل مشکل تنفسی بسری شده،بلافاصله هم خبر تصحیح شد،ایشان ری استارت فرمودند!

جنتی:گوش واسش نذار!
خدا:تو دخالت نکن خودم میدونم.
جنتی:این چیه رو صورتش گذاشتی خیلی ضایع ست!!
خدا:تو کارت نباشه .اون باید باشه
جنتی:اینا از من باهوش تراند؟؟
خدا: آره تموم موجوداتم از تو بیشتر میفهمند!!!
جنتی:اینا باید تفکیک جنسیتی بشن ها…..
خدا:احمد خفه شو و و و و ………….

موسی : خدایا خود را به من نشان بده
خدا : توانش در تو نیست یا موسی !
موسی : خدایا ! می خواهم تو را ببینم .

خدا : شدنی نیست یا موسی ! درخواست دیگری بکن!
موسی : خدایا ! این جنتی خیلی اذیت میکنه ! بکشش و منو راحت کن !
خدا : یا موسی ! برای دیدنم به کوه طور بیا

جنتی:صحنه(بازی یپرسپولیس و داماش) را دیدم،یادم زمان لوط نبی افتادم!

جنتی، تنها فردیست که قیمت شمع‌های کیک تولدش، خیلی بیشتر از قیمت کیک می‌شود

م
یگن جنتی یه تورات امضا شده از حضرت موسی داره

جنتی خطاب به دانشمندان: انفجار بیگ بنگ برای شماها یه فرضیه است ولی برای من یه خاطره است


قانون پایستاری جنتی : جنتی نه به دنیا میاد و نه از بین میره فقط از نماز جمعه ای به نماز جمعه ی دیگه منتقل می شه


چون خدا آدم و حوا را آفرید آن دو را به بهشت فرستاد. آدم و حوا کمی در بهشت چرخیدند و همی از پی یافتن گندم و سیب برآمدند که پیرمردی سپید موی و سپید ریش و چروکیده بر آنان پدیدار گشت که در زیر سایه‌ای چرت میزد.آدم هراسان نزد پروردگار دوید و گفت: مگر نه اینکه من نخستین انسانی هستم که آفریدی؟پس این موجود کهنسال کیست؟ خداوند ...لبخندی زد و گفت: آه او آیت الله جنتی ست من هم که آمدم او اینجا بود، از این رو نام اینجا را جنت نهادم


جنتی در آینده پس از نابودی کل جهان: "ای بابا، حالا کجا باید برم"


اگه فردا روزی ديدين خدا از عرش ملکوت اومده پايين، بدونين جنّتی مرده رفته
اون بالا خدا رو رد صلاحيت کرده انداخته پايين.

  

محققان توانستند با استفاده از یک سوپرکامپیوتر قوی سن جنتی را تا سیصد رقم محاسبه کنند. محاسبات فعلا به دلیل داغ شدن بیش از حد کامپیوتر متوقف شده است. این پروژه به سفارش مسئولین رکوردهای گینس شروع شده بود. مدیر پروژه که دچار افسردگی شدید شده اعلام کرده است که محاسبات متوقف خواهد شد و در آینده با پیشرفت تکنولوژی ادامه می ...یابد. این سوپرکامپیوتر قبلا عدد پی را تا تهش محاسبه کرده بود.


جنتی تنها کسیه که تونسته کل دنیا رو با پای پیاده بگرده! البته اون موقع هنوز قاره ها به هم وصل بودن

   

من احمد جنتی هستم، آدم و حوا یه سیب خوردن اگه خدا بفهمه دهنمون سرویسه


دو چیز مرگ ندارد 1- کفش ملی 2- آیت الله جنتی


شما یادتون نمیاد ! منم یادم نمیاد ولی یه روزی جنتی خلق شده


بچه که بودم فکر می کردم جنتی آخرای زندگیشه ....... بچه ست دیگه ! خره ....


عزرائیل دز تازه ترین اظهارات خود گفته که من مسئول گرفتن جان انسان ها هستم، نه دایناسورها!؟!!؟

  

احمد جنتی هستم، روی عزرائیل را هم کم کردم


حضرت سلیمان:هدهد این قالی منو ندیدی؟ 
هدهد:اتفاقا دیدمش سرورم...دست احمد جنتی بود داشت مسافر کشی‌ میکرد 

********** 
وصیت نامه عزراییل به پسرش : 
دور جنتیو خط بکش .. . 

********** 
موزه انگلستان در بیانیه ای اعلام کرده که حاضر است منشور کوروش کبیر را با جنتی تعویض کند. 

********** 

چقدر زود همه چیز تموم شد, یاد گذشته ها بخیر!!! جنتی در حال نوشتن خاطراتش 400,000 سال پس از انقراض کره زمین. 

********** 
احمق نفهم صد بار بهت گفتم من آخوند نیستم 
- 
پس اون عمامه چیه بالا سرت؟ 
. 
. 
. 
. 
. 
بحث جنتی و سندباد در صحرای آفریقا 

********** 
هوی به نظر من اسمشو احمد و سهراب بزاری بهتره ها!! 
- 
خفه شد احمد! بزار تمرکز کنم! 
. 
. 
. 
. 
. 
همکاری جنتی و ابولقاسم فردوسی در حال نوشتن شاهنامه 

********** 
تا حالا توجه کردی که تو قران بیشتر از کلمه "ما" استفاده شده تا کلمه "من" 
منظور خدا این بوده که آدما بفهمن خدا هیچ وقت تنها نبوده جنتیم بوده 

********** 
سلام 
من احمدم 
اینجا هوا طوفانیه 
کم کم داره اون بارون خفنه که آمارشو دادیم شروع میشه 
منو نوح داریم مثه چی میدوییم سمت کشتی  

********** 
آخ جون بالاخره کشتمش .!! 
. 
. 
. 
( رویای همیشگیِ عزرائیل (

نصیحت خدا به جنتی : خواستی بمیری یادت نره خورشیدو خاموش کنی