۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

عملکرد مهدی خزعلی باید الگوی ما باشد

عمل آقای خزعلی شجاعتی است که اگر هر کدام از ما الگو بگیریم حکومت ظلم وجور و فساد از بین خواهد رفت ،‌ایشان منتظر نماند تا کسی به او بگوید ظلم بیداد می کند ، او خود سلحشورانه نگاشت و نیز مبارزه ای قهرمانانه کرد که به هر کدام از ما بگوید به پا خیزید و حرکت بر علیه ظلم را بدون تکیه به رهبری که بخواهد شما را انگیزه دهد قدم در راه مبارزه بگذارید رهبر هر انسان خدای درون اوست که ظلم را بدون هیچ کم و کاستی بر میتابد و تحمل نمی کند ،‌مگر نه این است که ما ایرانی هستیم و در قبال هم مسئول چه شده که هیچ کس بر نمی خیزد و به این خداشناس نما های بی خدا نمی فهماند که بس است دیگر ادعا هاتان ما را زجر می دهد ، تمام کنید این بساط بی انصافی و آکنده از فساد را ، آقای خامنه ای چرا به خود نمی آیید چرا گرسنگان را نمی بینید ، چرا جوانانی را که هر لحظه تحت تاثیر فشارهای مادی معنوی و اجتماعی به ورطه فساد و اعتیاد کشیده می شوند نمی بینید،‌گویی چونان کبک سر در برف قدرت فرو برده اید و از انصاف و انسانیت به درو مانده اید ، شرم بر شما ای رهبر آزاده مشتی مزدور در اطراف خود می بینید به این خیال هستید که حکومت علوی دارید نکند خود را با علی (ع) اشتباه گرفته اید ، اگر اینگونه است چرا از فداکاری های ایشان درس نمی گیرید فقط از جنگها و کشت کشتارهاشان تقلید میکنید مگر کشت و کشتار علی ( ع) در برار ظلم جهل نبود او هیچ گاه بر جوانی که هیچ سلاحی برای دفع ندارد تیغ نکشید و دستور هم نداد که تیغ بکشند ، امام خامنه ای تو را چه شده ؟ تو هم بر بی دفاعان تیغ می کشی هم دستور حمله به آنها را صادر می کنی، اعمالت را همچون هارون الرشید به تصویر می کشی که بر امام مظلو ممان رضا(ع) زهر خوراند او را به شهادت رساند، او بر امام این کار را کرد و تو بر تک تک افراد جامعه که به دنبال تکه ای نان بر گذران زندگی هستند زهر میخورانی ، مردم را زهر می دهی ، تو حاکم هستی بواسطه رعب و وحشت مردم از تو جز کسانی که از طرف شما می خورند و می چرند و اسراف می کنند، تو خود مسئول تمام این اتفاقاتی پس تا دیر نشده که گویی شده به خود بیا تا همچون دیگر دیکتاتورها سر از زیر پل ها و سیاه چاله ها در نیاوری هرچند که خون آشام تر از آنی که به این راحتی ها از قدرت بگذری ، تو یاران خود را به بند میکشی ، این پاسدار که برای رسیدن تو به این منصب جنگید چرا در زندان باید با تو بجنگد ، چرا با هر کس که از حق می گوید میجنگی و او را به بند می کشی مرا به یاد ضحاک می اندازی !!! کجایند کاوه های آهنگر ایران زمین که تورا به زانو در آورند ، از خدا و حق بترس که روزی خود را در پیشگاه آنها خواهی یافت ، خون شهیدان را پایمال نکن ای شیخ ای جد محمد رسول الله (ص) ، چونان رفتار می کنی که انگار عمر نوح داری ، مگر تو به معاد اعتقاد نداری که اینگونه ظلم روا می داری ، چرا حکومت کردن خود را در گرو زجر دادن مردمت و ملتت روا می دانی ، ولی بدان دنیا دار مکافات است و نتیجه اعمالت را در همین دنیا خواهی دید ، امید دارم نگاشته های به عنوان یک ایرانی که دلش برای وطنش می سوزد به گوش حضرت آیت اله خامنه ای مدظله العالی امام خامنه ای و یاران چاپلوسش برسد که شاید به خود آمده و خود را اصلاح نمایند هر چند که بقول شاعر : در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد به امید آزادی خزعلی ها و تک تک سبز اندیشان در بند
 

فان حزب الله هم الغالبون/پاسخ به هکر سایت دکتر مهدی خزعلی


نزدیك به 20 روز است كه هرگاه به وبسایت دكتر مهدی خزعلی مراجعه میكنیم پیغامی به رو صفحه ی وب ظاهر میشود كه نشان از هك شدن سایت دكتر خزعلی توسط یك تیم دارد. تیمی كه خود را حزب الله نامیده و با هك كردن سایت مهدی خزعلی و انتشار پیغام"فان حزب الله هم الغالبون"  به هنگام مراجعه به آن سعی بر این دارد كه به تمامی مراجعه كنندگان به این وبسایت بگوید كه این سایت متعلق به دشمنان خداست و توسط دوست داران خدا تخریب شده است و خود را حزب الله مینامند.


مهدی خزعلی امروز سیزدهمین روز اعتصاب غذای خود را با دست و دندانی شكسته و وضعیت وخیم جسمی در سلول انفرادی متعلق به این افراد كه خود را حزب الله مینامند میگذراند. بجاست كه بگوییم این گروه كه خود را حزب الله و پیرو خدای متعال و بر حق و مسلمان میداند به هنگام دستگیری با وقاحت و وحشیگری تمام اقدام به ضرب و شتم بسیار شدید مهدی خزعلی این بزرگمرد به قول آنها فتنه گر نمودند. این گروه كه خود را بر حق و حزب الله میداند حدود به 2 سال است كه نه تنها برای مهدی خزعلی بلكه تمام بزرگان سبز و خانواده ی آنها نهایت آزار و اذیت را بوجود آورده و اقدام به دزدین وسایل شخصی و آلبوم ها و فیلم های خانوادگی آنها و انتشار آنها در محیط های عمومی نموده اند. دزدی میكنند و به مبارزه با پیروان حق میروند و قتل و جنایت و تجاوز میكنند و در كمال وقاحت خود را مسلمان و بر حق و حزب الله میخوانند و مخالفانشان را فتنه گر و محارب ... چه بد فتنه گرانی هستند كه فتنه میكنند و دیگران را فتنه میخواانند و دزدی میكنند و دیگران را دزد میخوانند ... و چه احمقانه از تاریخ درس نمیگیرند... كه امیدی به درس گرفتن آنان از دین نیز نیست چرا كه سالهاست بی اعتقادیشان به دین و ابزار بودن دین و الله برایشان در راه رسیدن به اهداف پلیشان برای همگان مشخص شده است...



...از ابتدا نیز اینگونه بود. از همان زمان كه حق شناخته شد اینگونه بود. زیاد دور نرویم. از همان روزی كه پیامبر به بعثت رسید. كمی نزدیكتر از زمان ولایت مولا و سرورمان امیرالمؤمنین. از همان روزها حاكمان مستبد حقگویان را خانه نشین و صدای حق گویان را میبستند و در منابر بر پیروان حقیقی حق لعن و نفرین میفرستادند و خود را مصداق بارز حق میخواندند و درباور ساده ی مردم نفوذ و هرگونه كه بود جای حق و باطل رو در نزد مردم جابجا و زشتی خود را زیبا نشان میدادند و تمام زیبایی حق را از مردم پنهان و بلكه او را زشت و بدسیرت میكردند.



خوب كه فكر میكنم میبینم از اولین لحظه ی خلقت انسان و از آن لحظه كه ابلیس قسم یاد كرد كه انسان را به پیروی نكرن از خدای یگانه دعوت كند اینگونه بود. ابلیس نیز زشت را نزد انسانهای ساده زیبا جلوه میداد و آنها را به انجام بدی ها علاقه مند میكرد. آری اكنون نیز اینگونه است. آری اینها خود شیطانند. اینان شیاطین مجسم اند.



1400 سال قبل حاكم مستبد خود را خلیفه ی مسلمین میخواند و قرآن ناطق را خانه نشین میكرد. خود را مسلمان میدانست و علی را لعن و نفرین میگفت. چنان فضا را به سود خود كرده بود كه 18هزار منبر توسط داعیان دین لعن قرآن ناطق علی علیه السلام را میكردند و خود را حق میدانستند... اكنون نیز اینگونه است. پیروان راه مولا علی را خانه نشین و حبس و حصر كرده اند و ناجوانمردانه خویش شیطان سیرتشان را حق میدانند و بر پیروان حق لعن میفرستند و سعی در دوری مردم از آنها و درنتجیه دوری از حق مكنند. چه بد شیاطینی هستند این جماعت صاحب قدرت... قدرتی پوچ و گذرا... . قدرتی بی ارزش... قدرتی پر از حقارت... قدرتی مایه ی بدبختی و نمای ناتوان بودن... قدرتی شیطانی....

مگر سرور شهیدان عالم نبود... مگر اباعبدالله نبود... با وی چگونه به مقابله برخاستند... قبل از جدا كردن سر از بدن جلوه ی بارز حق و فرزند رسول خدا و زاده ی زهرا ی اطهر چه كردند.! نماز به جماعت خواندند و شیطانیان با نیت نزدیكی به حق به نبرد با حق رفتند و سر از تن جلوه ی حق جدا كردند. و چه استادانه مردم زمان خویش را به حق بودن خود فریب دادند ... ولی ندانستند كه تاریخ سیرت شیطانی آنها را نمیایان و مظلمویت حق را فریاد خواهد زد و آیندگان با نگاهی بر پیكار آنان راه راستی را برای خود برخواهند گزید و همواره بر باطل بودن آنان گواهی خواهند داد و چه بد رسوا شدنیست برای آنان.


كمی نزدیكتر شویم ... بیایی به نزدیكتر. به زمان باب الحوائج موسی بن الجعفر علیه السلام.



امامی مظلوم كه حق خواهی و راه گشایی او برای مردم به كام خلیفه ی وقت خوش نمی آمد. امامی كه همواره در پی رسوایی شیطانی بود كه لباس دین را بر تن كرده. باطل بودن دستگاهی را كه پیراهن حق را بر تن كرده را فریاد میزد و مردمان را از این كج راه شیطانی بیم میداد و به راه توحید دعوت مینمود. امامی كه باعث رسوایی حاكمان ظالم و مستبدی بود كه خود را لقب حق داده و در منابر قدرت خود و دستگاه خود را اسلامی خوانده و دیگرانی كه در راهی جز راه انان بودند را باطل میخواندند و...



اینبار كمی شبیه تر به زمان خودمان است. حاكم ستم پیشه امام كاظم علیه السلام را به حبس كشیده و بر این كار خود میبالد و بر گوش حق او فریاد میزند كه ترسم از آن است كه در میان مردم فتنه نمایی و آنان را از راه راست باز داری. چه بد فتنه گری هستند شیطانان مجسم. فتنه ای بزرگ میكنند و پیروان حق را فتنه گر میخوانند. دزدی میكنند و دیگران را دزد میخوانند. امام حق را محبوس و او را فتنه گر میخوانند.


و در گذر زمان نیز تاریخ تكرار میشود و پیروان راه ائمه ی اطهار را محبوس و محصور و آنها را فتنه گر میخوانند.


باز تاریخ تكرار میشود. در گذر زمان و در صدها سال حاكمان ستمگر از تاریخ و سرنوشت و بدنامی یكدیگر عبرت نمیگیرند و بر مسیر آنها گام برمیدارند و از رسوایی حاكمان مستبد پیش از خود عبرتی نیاموخته و راه باطل آنان را میپیمایند.



و آنها نیز همچو پیشیناین خود در گذر تاریخ شكست میخورند و آیندگان بر باطل بودن آنان و مظلومیت حق و حق بودن امام كاظم شهادت دادند.


و سال ها بعد سرنوشتی مشابه برای امامی دگیر اینبار در سامرا و در پادگانی به نام عسكر.


جدایی و دوری او از شهر و فاصله انداختن میان او و مردم. قطع رابطه و دیدارهای او با مردم از هراس نمایان شدن حق و چهره ی حقیقی حاكم ستمكار و رسوای او...


در تمامی تاریخ اینگونه بوده است و جلوه های حق و پیروان راستین آنها به ظلم ظالم گرفتار و محبوس و محصور و شهید و دور از مردم فریاد بطلان دستگاه شیطان را سرداده و بر كوس رسوایی آنان میكوبند . و آیندگان بر درستی آنها و ناراستی و پلیدی شیطانانی كه لباس حق را بر تن كرده بوده اند شهادت خواهند داد. چه بد نامی و رسوایی است برای ستمكاران در تاریخ و چه مسیر و الگوی زیبایی خواهد بود مبارزه ی حق جویان برای انسان های آزاده.


ان الله مع الصابرین . الملك یبقی مع الكفر و لا یبقی مع الظلم .



پی نوشت:

شایان ذكر است گروهی كه به دستگیری بسنده نكرده و در پس دستگیری و حبس به تجاوز پرداختند اینبار نیز در محیط مجازی اینچنین رفتاری از خود نشان داده و وبسایتی را كه خود فیلتر كردند توان تحمل نداشته و به هك كردن آن پرداختند.


و این امر نشان از نفوذ بی نظیر مطالب و نوشته ها و افكار بزرگمرد سبزی چون دكتر مهدی خزعلی در قلب و ذهن و جان مردم دارد.و نشان از رسوایی های بیش از پیش حكومت بوسیله ی نوشته های دكتر مهدی خزعلی در سایت فیلتر شده..!!

۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

از چه رو اینگونه معلم مرا زخم می زنید ؟



جناب دکتر مهدی خزعلی سلام



میدانم که در زندان رژیمی هستی که به آن و ارزش های کلیدی آن باور داری . میدانم منتظر روزی هستی که قانون اساسی این نظام که بواسطه رای 98 درصدی مردم در سال 58 بنا شد ، بدون هیچ تفصیر شخصی و سلیقه ای اجرا شود .



دکتر عزیز



امروز اما ، تو در انفرادی همین نظام بسر میبری !!!. افرادی امروز زندان بانی تو را می کنند که با تفسیر های خود خواهانه خود از قانون اساسی ، تو و یک ملت را به سختی چوب می زنند .



در عرصۀ های اقتصادی ، آنچنان بی اخلاق تاخته اند و ملتی را زیر فشارهای روزمرگی در آوردن یک لقمه نان خرد کرده اند که دیگر این مردم لبخندشان را از هم دریغ کرده و منتظر یک تلنگر برای برآشفته شدن و به جان هم افتادن هستند.



در عرصۀ های فرهنگی و اجتماعی هم ، کجی و انحطاط اخلاقی بیداد میکند و هر ناظر بی طرفی که جامعه امروز ایران را واکاوی کند ، نه در آن اخلاق می یابد و نه دین،دینداری مردمان مذهبی ما دیگر ایستادگی در برابر ظالم نیست .آنها کلاه خود را سفت چسبیده اند که سرشان معلوم نشود و برایشان چیزی جز حفظ ظاهر دین مهم نیست



خب البته کسانیکه آنها را باید در مساجد هدایت کنند و تشویق به مبارزه با ستمکران ، خود یا جیره خوار اینان هستند و یا مضطرب از عاقبت گفتن کلام حقTجامعه آنقدر منفعل و بی غیرت شده است که اگر در روز روشن ، عده ای جوان مریض جنسی که زاده سیستم متحجرین این نظام هستند ، به یک دختر بی پناه در خیابان (حال با هر پوششی) تعرض کنند ، دیگر هیچ فریادرسی نیست که خود را به خطر بی اندازد و از ناموسی دفاع کند .




در این شرایط ، امثال تو را هم این خود کامگان به بند می کشند و بر دهانت مُهر سکوت میزند که مبادا کسی یا فردی بخود اجازه دهد بر این همه ظلم و انحطاط شِکوه  کند 


دیگر حتی نماینده مجلس و یا سردار سپاه منتقد را هم تاب تحملی، برای خودکامگان این نظام نیست . امروز حتی فرزند شهید مرتضی مطهری را هم برای مجلس فرمایشی شان تایید صلاحیت نکرده اند ،به راستی چه شد که افراد پاک و انقلابی دیروز این آب خاک ،امروز مانند زالو صفتانی به جان و مال و ناموس این ملت افتاده اند .



مگر قدرت و تاثیر مال حرام چقدر است ؟؟چه بلایی بر سر حرام خوار می آورد؟؟



کسانی که مرگ را در جبهه های جنگ با چشمان خود دیده است ، از چه رو امروز برای حفظ پول و برج های آنچنانی و ... چشم وجدانش را به حقایق تلخ کشور بسته نگه میدارد؟؟؟



مال حرام چه بر سر این جماعت خود کامه آورده است که دیگر هیچ حرف حقی را نمی شنوند ؟؟

دکتر عزیز 

میدانم که درد دلت را نوشته ام 
.این نوشته نتیجه شاگردی درکلاس درس توست
شاید کلاس درس ات را امروز هک کرده اند و تو را که معلمش بودی در انفرادی محبوس .

ولی من هستم 
من نباشم دیگری هست 
 ، ما شاگردان کلام تو در مکتب خانه سایت بارانی ات بودیم و ترنم های آن باران ، امروز هم قلب و روانمان را پاک و تمیز نگه داشته است

  ای زندانبانان
 "از چه رو اینگونه معلم مرا زخم می زنید و می آزارید"

او هم آزاد نباشد ،اندیشه های آزادش هست و بدانید که روزی وجدان هایی که خوابشان کرده اید ، آنچنان بیدار میشوند که دیگر تاب تحملشان را نخواهید داشت 

بدانید که دکتر خزعلی در انفرادی از شما زندانبانان بی غیرت ، آزادتر است 

۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

ملاقات خانواده دکتر مهدی خزعلی با ایشان/به نقل از فیس بوک دکتر مهدی خزعلی

پس از گذشت یازده روز از بازداشت و بی خبری ،امروز خانواده دکتر مهدی خزعلی با ایشان ملاقات نمودند ، متاسفانه حال عمومی جسمانی ایشان رضایت بخش نیست، دستشان در گچ و در این یازده روز، نه کیلو وزن کم کرده است و اعلام نموده است در اعتراض به برخورد خشن ماموران امنیتی در هنگام بازداشت به هیچ عنوان اعتصاب غذای خود را نخواهد شکست .
دکتر مهدی خزعلی در روز نوزدهم دی ماه با برخورد خشن نیروهای امنیتی بازداشت شد که بر اثر این برخوردها ،دست راست ایشان شکست ،پا و دندان ایشان به شدت آسیب دید.
جرم دکتر خزعلی مصاحبه با بی بی سی در مورد انتخابات ، مقاله 12 اسفند شهر بوی مرده خواهد داد ، نامه به رهبری و جنتی نامه اعلام شده است

۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

مهدی خزعلی عزیز،من خَرَم اعتصابت را بشکن!






در برنامه پارازیت وقتی این جمله را از مهدی خزعلی شنیدم،دلم به درد آمد،آنچه هم بندش گفته بود ناراحت کننده بود ،یک هموطن این گونه دردش را بیان می کند که تو برای بیداری من اینطور خود را دچار مشقت می کنی ولی من قصد آگاهی ندارم من...

مهدی خزعلی بارقبل که بازداشت شده بود، بیش از بیست و شش روز اعتصاب غذا بود،در روز پانزدهم اعتصاب غذا که حالش نامساعد شده بود و هم سلولش زیر بغلش را گرفته بود تا به بهداری زندان منتقلش کنند در همان حال گفته بود آقا مهدی"من خرم برو به زندگیت برس"!

این موضوع را مهدی خزعلی در صحبت پایانیش در پارازیت تعریف کرد و عنوان نمود که بیاییم از این نفهمیدن خارج شویم.

طی چند روز گذشته برخی کامنتها نظر مرا به خود جلب کرد که بجز از مزدوران و بی خبران نمی توان از کسی دیگر  انتظارچنین نظراتی را داشت.کسانی که می گویند :"بار قبل هم اعتصاب غذا بودی پس چرا سُر و مُر و گنده بیرون آمدی؟،خودتی!!" ، و .... حالا من می گویم:مهدی جان، من خرم اعتصابت را بشکن.

مهدی جان او که منزلتت را نمی داند، او که حتی در قبال ایستادگیت،و به اراده ی آهنینت احترام نمی گذارد، آیا او اینقدر ارزش دارد که به خاطرش متحمل این همه هزینه شوی؟! اگر بلایی به سرت بیاید اگر از زندان،زنده خارج نشوی،اگر در همین اعتصاب غذاهای مستمر به جای عمر طبیعی،حیات کمتری داشته باشی آنگاه چه کسی حال فرزندات را خواهد پرسید؟چه کسی به خانواده ات سر می زند؟آیا فرزندانت حق ندارند دست پر مهر پدری بالای سرشان باشد؟

مهدی جان ،تو به خاطر ایران و آزادی و رهایی مردم از زیر یوغ بندگی و اسارات و خودکامگی در برابر پدر و برادرها و خواهرها ایستادی و به زندگی آسوده و بی دغدغه پشت کرده ای،اما برای که؟برای چه؟چه کسی به یادش هست؟برای کسانی که نهایت شجاعتشان این است که از پشت کامپیوتر و از طریق اینترنت سخن برانند و تقبیح کنند و دم از مبارزه بزنند!؟


امروز روز یازدهم اعتصاب غذای دکتر مهدی هست،با دست و دندانی شکسته با استقامت به مقاومت خود ادامه می دهد.امروز در ملاقاتی که با خانواده داشت صریحا اعلام کرد تا لحظه ی شهادت به اعتصاب خود ادامه خواهد داد.

آری مهدی جان من خَرَم ،اعتصابت را بشکن


کیفر- ا. بامداد

کیفر


در این جا چار زندان است
 
به هر زندان دو چندان نقب، در هر نقب چندین حجره، در هر

حجره چندین مرد در زنجیر...

از این زنجیریان، یک تن، زنش را در تب تاریک بهتانی به ضرب

 
دشنه ئی کشته است.

از این مردان، یکی، در ظهر تابستان سوزان، نان فرزندان خود

 
را، بر سر برزن، به خون نان فروش

سخت دندان گرد آغشته است.

از اینان، چند کس، در خلوت یک روز باران ریز، بر راه ربا خواری

 
نشسته اند.

کسانی، در سکوت کوچه، از دیوار کوتاهی به روی بام جسته اند

کسانی، نیم شب، در گورهای تازه، دندان طلای مردگان را

می شکسته اند.


من اما هیچ کس را در شبی تاریک و توفانی نکشته ام.

من اما راه بر مرد ربا خواری نبسته ام.

من اما نیمه های شب ز بامی بر سر بامی نجسته ام.
***

در این جا چار زندان است

به هر زندان دو چندان نقب و در هر نقب چندین حجره، در هر

حجره چندین مرد در زنجیر...

در این زنجیریان هستند مردانی که مردار زنان را دوست می دارند.
 
در این زنجیریان هستند مردانی که در رویایشان هر شب زنی در

وحشت مرگ از جگر بر می کشد فریاد.

من اما در زنان چیزی نمی یابم - گر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان،

خاموش

من اما در دل کهسار رویاهای خود، جز انعکاس سرد آهنگ صبور

این علف های بیابانی که میرویند و می پوسند

و می خشکند و می ریزند، با چیزی ندارم گوش.

مرا گر خود نبود این بند، شاید بامدادی همچو یادی دور و لغزان،

می گذشتم از تراز خاک سرد پست...

جرم این است !

جرم این است !

«احمد شاملو»