۱۳۹۰ بهمن ۲۲, شنبه

فرزند مهدی خزعلی: حال پدر وخیم است، حتی از بردن او به پزشک قانونی هم طفره رفته اند


فرزند مهدی خزعلی، با اظهار اینکه پدرش در اثر اعتصاب غذا حالش وخیم است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« امروز (۲۱ بهمن) سی و سومین روزی است که پدرم همچنان در اعتصاب غذا است.اواخر هفته گذشته دچار خونریزی معده شده شد. بعد از این اتفاق او را از بند ۲۰۹ زندان اوین به بند عمومی(۳۵۰) منتقل کردند و همان روز در بهداری بند بستری شده است. روز دوشنبه این هفته پس از دو هفته عدم اجازه ی ملاقات بالاخره با نامه دادستانی موافق به ملاقات او شدیم. خیلی لاغر شده بود، حالش خیلی بد بود و متاسفانه دیگر از آن روز تا الان از او خبر نداریم که در چه وضعیتی است

مهدی خزعلی، وبلاگ‌نویس منتقد دولت و مدیر انتشارات “حیان” برای چندمین بار در تاریخ ۱۹ دی ماه توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. به گزارش وب سایت کلمه بازداشت او که با ضرب و شتم همراه بود به شکستگی یکی از دست هایش ختم شد. مهدی خزعلی در بهمن ماه به اتهام مصاحبه با بی بی سی و نوشتن نامه انتقاد آمیز به رهبر جمهوری اسلامی ایران توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۴ سال حبس، ۱۰ سال تبعید و ۹۰ ضربه شلاق محکوم شد. مهدی خزعلی در حال حاضر در سی و سومین روز اعتصاب غذایش در زندان اوین به سر می برد. او همچنین فرزند ابوالقاسم خزعلی، از اعضای مجلس خبرگان است.

مهدی خزعلی از جمله فعالان سیاسی است که طی هفته های گذشته از تحریم انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی سخن گفته بود.

محمد صالح خزعلی با اظهار اینکه پدرش در اعتراض به بازداشتش، حکم صادره در اعتصاب غذا به سر می برد، گفت: « در ملاقات با پدرم خواستیم تا اعتصابش را بشکند و تقاضای دوستانش را نیز برای شکستن اعتصاب به او منتقل کردیم اما ایشان قبول نمی کند. پدرم این بار به اتهام های بازداشت شده که قبلا برای آن اتهام ها مانند تبلیغ علیه نظام، توهین و… بازداشت شده و پرونده دارد. پدرم به بازپرسی که حکم بازداشت موقت او را صادر کرد گفت که این اتهام های که می گوید در پرونده های قبلی من همگی است در ضمن برای آنها قرار کفالت، التزام یا وثیقه صادر شده است و برای هیچکدام بازداشت موقت صادر نشده است. او معترض به بازداشت موقتش است. ایشان طبق قانون می تواند با قرار وثیقه از زندان بیرون بیاید تا زمانیکه اجرای قانونی حکمش اعلام شود اما نمی دانیم چرا قرار وثیقه را اعلام نمی کنند لابد می ترسند که پدرم وقتی بیرون بیاید دوباره مطالبی بنویسد

همچنین مهدی خزعلی در زمان دستگیریش در تاریخ ۱۹ دی ماه مورد ضرب وشتم ماموران امنیتی قرار گرفت و یکی از دست هایش شکسته شد، فرزند او با اظهار اینکه ماموران زندان از بردن پدرش به پزشکی قانونی تا به حال امتناع کرده اند به کمپین بین اللملی حقوق بشر در ایران گفت:« همان روزی که پدرم در حیاط دادستانی مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت ما شکایت کردیم و قاضی درخواست داد تا پدرم به پزشکی قانونی فرستاده شود. چند روز بعد از انتقال پدرم به زندان او را به بیمارستان برده اند و دستش گچ گرفته شد، عکس دست پدرم و بقیه نسخه هایش در پرونده پزشکیش موجود است. اما ماموران بند ۲۰۹ از بردن ایشان به پزشکی قانونی خود داری کردند و به قاضی پرونده نیز گفته اند که پدرم خودش از رفتن به پزشکی قانونی امتناع کرده است. قاضی پرونده نیز گفته همین را باید پدرم امضا کند که البته تا روز دوشنبه که پدر را دیدیم و از او پرسیدیم کاغذی برای امضا داده نشده است. خلاصه اینکه دیگر نمی دانیم چه کنیم. چند روز پیش گچ دست پدرم پس از سه هفته باز شد و حالا دیگر دارد به مرور آثارش از بین می رود و لابد پزشک قانونی هم دیگر به دردش نمی خورد

درخواست خانواده زندانیان سیاسی از آیت الله دستغیب




بسم الله الرحمن الرحیم
اذا مات العالم ثلم فی الإسلام ثلمة لا یسدها شیء
محضر مبارک حضرت آیة الله العظمی سید علی محمد دستغیب دام ظله العالی

با سلام و تحیت

ابتدا رحلت عالم ربانی و فقیه وارسته، حضرت آیة الله سید هاشم دستغیب را به حضرتعالی و خانواده معزز یادگار شهید محراب تسلیت عرض می کنیم.و برای کلیه بازماندگان از درگاه حضرت حق صبر و اجر مسئلت می نماییم. بی شک در دنیای پرفتنه و آشوب کنونی، بشر بیش از همیشه نیازمند معنا و گرایش های معنوی است و روحانیت مستقل که در عصر غیبت همیشه ملجأ و پناه مسلمانان مظلوم بوده اند، هنوز به عنوان پایگاه ارجمندی برای تمسک دادخواهان ستم دیده اعتبار می شوند.

حضرت آیة الله دستغیب!

ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با بهره جستن از ایام با سعادت ولادت نور عالمِین حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و ضمن تبریک این میلاد مسعود به محضر مبارک جنابعالی بر خود واجب می دانیم نهایت سپاس خود و عزیزان دربندمان را از کلیه توجهات و فرمایشات ارجمندتان در دفاع از حقوق مظلومان که از باب نهی از منکر مبذول و ایراد می گردد، اعلام داریم. بی تردید آیندگان در مورد عملکرد همه ما و به ویژه روحانیت شیعه که پیروان راستین مولای متقیان و امام عدالت و آزادگی علی (ع) هستند، داوری منصفانه ای خواهند کرد و کیست که نداند حضرت عالی با عنایت به همه رویدادهای پس از انتخابات و به عبارت دقیق تر کودتای ۸۸ به خوبی مرز میان حق و باطل را یافته پشتیبانی از مظلومان را نصب العین خویش قرار داده و از کلیه ظرفیت های فردی و خانوادگی و اجتماعی و علمی و فقهی خویش برای انجام فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر بهره جسته اید. اجرتان با هم او که روز جزا، ذره ذره نیک و بد را پاداشی در خور می دهد.

مرجع عالیقدر شیعه!

مستحضرید که خانواده های زندانیان سیاسی براثر فشارهای فراوانی که بر آنان توسط نیروهای امنیتی و به تبع آن مقامات قضایی اعمال شده و می شود گاهی آن چنان خسته و فرسوده می شوند که شیطان می تواند بی هیچ مانع و رادعی امید را از دل های مؤمنشان برباید و یأس و حرمان را به جای آن بنشاند اما مردان راستین دین، چون شما و آیة الله منتظری فقیه عالیقدر که عمری را در حمایت از مظلومان و ستم دیدگان سپری کرد و قدرشناسی مردم ایشان را به مثابه اسطوره ای جاویدان ساخت و نیز حضرات آیات عظام یوسف صانعی و بیات زنجانی و موسوی اردبیلی (دام ظلهم العالی) که هیچ گاه درب بیوت و دفاترتان به روی پناه جویان از امت محمد(ص) و دیگر دادخواهان این دیار پاک بازان شریف بسته نشد، حرز و سپری فولادین از امید و ایمان در برابر لشکر شیطان به آنان ارمغان دادید تا سرود ماندن و استوار ماندن را با هم زمزمه کنند.

اینک ما خانواده های زندانیان سیاسی پس از تحمل بیش از دو سال و نیم رنج مستمر براثر تضییقات و فشارهای مادی، فیزیکی و روحی و روانی، هنوز شکوه های خود را نزد شما بزرگواران می آوریم تا هم دلی تان با ما به هم زبانی برسد و به یاری حق راه های تازه ای برای مقابله با این مشکلات که متأسفانه خاص نظام به اصطلاح ولایی جمهوری اسلامی است، پیش رویمان باز شود. آن چه در این میان برای همه ما نوید بخش و بعضا راه گشا بوده است، فتاوایی است که طی این مدت مراجع عالیقدر تشیع از جمله حضرت آیة الله وحیدخراسانی، حضرت عالی و سایر مراجع فوق الذکر در رابطه با زندانیان سیاسی و شرایط ایشان و خانواده هایشان و نیز احکام ناعادلانه صادره از جانب مراجع قضایی تحت سیطره نیروهای امنیتی اطلاعات و سپاه، داشته اند.

حضرت آیة الله!

ما خانواده های زندانیان سیاسی که عزیزانمان بعضاً از خدمتگزاران با سابقه بلکه از پایه گذاران این نظام و از رزمندگان و ایثارگران و یا دست کم از فرزندان پاک و صدیق و دلسوخته ایران عزیزند، مفتخریم که روحانیت شیعه با عدم تصدیق اقدامات سفاکانه و خشونت آمیز صاحبان قدرت بر علیه مردم مظلوم وبی پناه، هم چنین عدم تأیید اقدامات ناصواب نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و نیز احکام ظالمانه که گاه تا اشد مجازات و کیفری فراطاقت ازجمله شلاق و حبس های طویل المدت و ممنوعیت ها و محرومیت های فراوان در حوزه های مختلف و حبس در تبعید که از بدعت های دستگاه قضای جمهوری اسلامی است و حتی صدور حکم اعدام با حکم قضات وابسته به ارکان قدرت بوده، صف خود را از ظالمان به حقوق مردم جدا کرده است. اما طبیعی است که این میزان از همراهی را کافی ندانسته در آستانه یک سالگی حصر رهبران جنبش سبز و همراهان و یاوران همیشگی مردم انتظار داریم مراجع عالیقدر و صاحب شأن، بالاتفاق نسبت به رهایی این عزیزان از حصر غیرقانونی و نیز آزادی کلیه زندانیان سیاسی اقدام لازم به عمل آورند.

شاید تا قبل از دق الباب و رساندن عریضه ها به گوش آقایان حجت شرعی برایشان تمام نبود اما اینک پس از رسیدن دادخواهی خیل عظیم ستم دیدگان در کوچه و خیابان و در سلول های انفرادی و زندانی های عمومی در سراسر کشور، دیگر حجت تمام است و پاسخ دادخواهی ها اگر در این دنیا داده نشود در دیار باقی پاسخ گویی به مراتب سخت تر بلکه ناممکن خواهد بود.

ما خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات ۸۸ بار دیگر ضمن سپاس از محضر مراجع دردآشنا و آگاه به مسائل روز جامعه و مصائب و مشکلات مردم، انتظار آن داریم که به دلجویی و تسلای خانواده های ستم دیده از طریق سوال و پی گیری مسائل حقوقی و به ویژه حقوق انسانی و شرعی آنان از مسئولان امر و اظهار نظرهای فقهی و مذمت منکرات اعمال شده توسط حاکمیت و دستگاه قضا و به ویژه نیروهای امنیتی مبادرت نمایند. تا ایشان که با توجیه گر دانستن هدف وسیله را، به هرگونه اقدام سخیف و غیراخلاقی و غیرشرعی و غیرانسانی نسبت به زندانی سیاسی و خانواده اش که نمونه های تازه اما مسبوق به سابقه آن را در ارتباط با دختران مهندس موسوی و دکتر رهنورد دیدیم و هزاران نمونه قدیم تر نیز می شناسیم، متمسک می شوند تا آزادگان دربند ما را به اصطلاح خود بشکنند و به مقاصد شوم موردنظرشان برای چندصباح بیشتر ماندن بر کرسی قدرت دست یابند، بیش از این روند ملکوک کردن چهره اسلام عزیز و آئین مسلمانی را استمرار نبخشند و ارزش های اصیل انقلابی که در آستانه سی و سومین فجرش قرار داریم، بیش از این لگدمال غاصبان قدرت و مکنت و تاراج دهندگان اموال بیت المال قرار نگیرد.

بار دیگر ایام ولادت فخر عالمیان و اسوه اخلاق و انسانیت را به شما یار همراه خویش تبریک عرض نموده از درگاه حضرت حق برایتان طول عمر همراه با عزت افزون و استقامت در راه حق مسئلت می کنیم.

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی

بیست و یکم بهمن ماه ۱۳۹۰ برابر با ۱۷ ربیع الاول ۱۴۳۲

۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

هشدار انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران به مقامات کشور در خصوص وضعیت سلامتی مهدی خزعلی


بسم الله الرحمن الرحیم

با گذشت بیش از سی ماه از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و رخدادهای پس از آن و با و جود روشن شدن بسیاری از حقایق و وقوع اکثر پیش بینی های فعالین سیاسی و صاحب نظران و دلسوزان کشور، هنوز جریان اقتدار گرا و انحصار طلب بدون توجه به مشکلات عدیده ی سیاسی و اقتصادی کشور و بدون در نظر گرفتن مصالح امروز و آینده این مرز و بوم کماکان به روش های مبتنی بر سرکوب، تحدید و حذف ادامه می دهد.

صدور حکم سنگین 14 سال حبس تعزیری و ده سال تبعید و 90 ضربه شلاق برای پزشک متعهد و رزمنده ی دوران دفاع مقدس و یکی از چهره های مستقل، ایثارگر و حق طلب، جناب آقای دکتر مهدی خزعلی، در ادامه ی احکام ناعادلانه پس از انتخابات بار دیگر موجی از نگرانی در دل دوستداران واقعی استقلال، آزادی و اعتلای ایران اسلامی ایجاد کرد. نگرانی از این بابت که متاسفانه علیرغم همه تجربیات بی منطق و شکست خورده ی گذشته هنوز نگرش سرکوب و ایجاد رعب بر جریان حاکم بر کشور جاری است و شرایط بوجود آمده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی کشور هنوز آنها را از خواب غفلت یا تغافل عامدانه بیدار نکرده است.

انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران بر خود فرض می داند ضمن اعلام نگرانی عمیق و هشدار جدی در مورد آینده ی خطیر کشور بر اساس وظیفه ی شرعی امر به معروف و نهی از منکر، دولتمردان را از ادامه ی اینگونه رفتارهای غیر منطقی که هزینه های جبران ناپذیری را بر دوش ملت تحمیل کرده است، بر حذر دارد.

انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران ضمن حمایت و درک دلایل اعتراض ایثارگرانه همکار محترم، جناب آقای دکتر مهدی خزعلی، از ایشان در خواست می کند با توجه به نگرانی های خانواده محترم، دوستان، چهره های مطرح و ارزشمند اصلاح طلب و نیز عموم همکاران محترم جامعه ی پزشکی نسبت به سلامتی ایشان، از ادامه ی تصمیم ایثارگرانه ی خود صرف نظر نموده و به اعتصاب غذای خود پایان دهد.

یقیناً ملت ایران در راه طولانی نیل به استقلال، آزادی، مردم سالاری واقعی و آبادانی و پیشرفت به حضور، سلامتی و شادابی تک تک فرزندان برومندش نیاز مند است.

انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران

گزارشی از یک مناظره جنجالی در رادیو



شامگاه دوشنبه یک برنامه رادیویی در ایران به محل منازعه کلامی جریان های اصولگرا تبدیل شد و طی آن عماد افروغ و علی مطهری، حمید رسایی و احمد سالک را “کاسب فتنه” و “دشمن آزادی بیان” خواندند. لحن تند شرکت کنندگان در این برنامه رایویی به گونه ای بود که مجری برنامه قدرت اداره جلسه را برای دقایقی از دست داد
.

به گزارش روز، در ابتدای این برنامه رادیویی علی مطهری “رفتار نظام با مخالفان” را بسیار “خشن” توصیف کرد و گفت: “بله! نظام خشن عملکرد…مردم زیادی به یک آقا رای داده بودند، به نتیجه اعتراض داشتند… در نظرشان در انتخابات تقلب شده بود، اما برخورد حکومت با آنها آنقدر شدید بود که سرانجام کشور را دچار بحران کرد”.

این سخنان در حالی بیان می شد که حمید رسایی، نماینده افراطی حامی دولت و احمد سالک، روحانی تندرویی که به دخالت در جنایات کهریزک متهم است،در مقام پاسخگویی بی وقفه فریاد می زدند و خواستار قطع صحبت های علی مطهری بودند.

حمید رسایی از جمله گفت: “آنها معترض نبودند…آنها آمده بودند بانک ها را آتش بزنند. مگر امام با منافقین چگونه برخورد کرد؟ تعداد اینها نیز زیاد نبود. شما کلی حرف می زنید. اینها تعدادشان کم بود و فتنه گر بودند. از کجا می گویید جمعیت زیاد؟ اولا فرض می کنیم ۱۳ میلیون به اون آقا رای داد، بعد یک عده ای نه در همه ایران که در تهران، نه در همه تهران که در شمال تهران و نه در همه شمال تهران که در برخی محل های پراکنده آمدند و بانک ها و اتوبوس ها را آتش زدند….”.

اما علی مطهری سخنان وی را در حالی که از آنسو، احمد سالک در حال فریاد زدن بود و وقت برای صحبت می خواست قطع کرد و گفت:”آقای رسایی! اصلا مهم نیست چند نفر بودند. برخی می گویند سه میلیون. اصلا نه سه میلیون، یک میلیون، نه ۱۰۰ هزار، نه ۱۰ هزار نفر. آنها اعتراض داشتند و ما آنقدر بد عمل کردیم که اجازه ندادیم حرفشان را بزنند. من می گویم این رسم جهوری اسلامی نیست”.

در اینجا احمد سالک امکان صحبت پیدا کرد و گفت: “آقای مطهری! من از شما تعجب می کنم. اینها از قبل برای کودتا برنامه ریزی کرده بودند. بروید مصاحبه های آن آقا روز ۱۷ خرداد را با رسانه های بیگانه ببینید. آنها قصد آشوب داشتند و ولایت فقیه را هدف گرفته بودند”.

مطهری به وی چنین پاسخ داد: “نخیر آقا جان. حرف بی ربط نزنید! آنها اولش راهپیمایی آرامی برگزار کردند…”.

رسایی حرف های مطهری را قطع کرد و گفت: “آقای مطهری! مگر ۲۵ خرداد نیامدند؟ چه کسی با آنها برخورد کرد؟ چه کسی متعرض شد؟

مطهری پاسخ داد: “مجوز که ندادیم… جمعیت شان آنقدر زیاد بود که نمی توانستیم برخوردی بکنیم. اما بعدا آنچنان برخورد کردیم که مسئله از انتخابات به سمت ولایت فقیه رفت. اینکار را ما خودمان کردیم. اصلا بر فرض آقای سالک نخست وزیر امام و رئیس مجلس هشت سال ایران جاسوس امریکا و اسرائیل و …، آن مردم که جاسوس نبودند، چرا با آنها خشونت کردیم؟ چرا اجازه ندادیم حرفشان را بزنند؟

در واکنش به این سخنان، حمید رسایی اظهار کرد: “مگر امام با منافقین و جبهه ملی در همان سال اول انقلاب برخورد نکرد؟ این چه استدلالی است که تو می کنی برادر!”

مطهری در جواب گفت: “اولا من برادر تو نیستم. در ثانی آن امام بود. ثالثا منافقین اعلام قیام مسلحانه کرده بودند و جبهه ملی هم با رد لایحه قصاص، مرتد محسوب می شد. این ها با مردمی که معتقد بودند در انتخابات تقلب شده خیلی فرق دارد”.

پس از این جدال لفظی، مجری برنامه از حضور افروغ در استودیو خبر داد و خواستار آن شد که وی درباره موضوع نشست یعنی “انتخابات، رسانه و شایعه” صحبت کند، اما افروغ که بر افروخته به نظر می رسید در پاسخ مجری گفت: “من مایلم قبل از آنکه درباره موضوع شما صحبت کنم، به موضوع مهمتری بپردازم و آن هم موضوع کرکسان و کاسبان فتنه است”.

در این هنگام حمید رسایی دوباره شروع به فریاد زدن کرد و خواستار آن شد که افروغ درباره موضوع صحبت کند.

افروغ نیز در پاسخ به این واکنش گفت: “آقای رسایی! چرا وقتی صحبت از کرکس هایی می شود که با ماجرای فتنه کاسبی راه انداخته اند و به مال و قدرت رسیده اند و شکم شان را با مال حرام پر کرده اند، مصداق را به خودتان می گیرید؟

رسایی گفت: “من به خودم نمی گیرم جناب آقای افروغ! منتها در اینجا شما بهتر است به جای این بحث ها، درباره حرف های تان در برنامه پارک ملت که مورد سوء استفاده ضد انقلاب و فتنه قرار گرفت صحبت کنید”.

افروغ در پاسخ گفت: “خب! خوب است که آقای وکیل الدوله، موضوع برنامه پارک ملت را به میان کشید. در همان شب من پیامک های تهدید آمیزی دریافت کردم با این مضمون که تو به ولایت فقیه لطمه زدی…”.

رسایی حرف او را قطع کرد و گفت:” آن شب نبود، فردایش بود”.

افروغ جواب داد: “بله. فردا شب اش این آقایی که نمی دانیم ناگهان از کجا صاحب و معیار و شاقول نظام شده، برای من پیامک تهدید آمیز فرستاد”.

در پس زمینه صحبت های افروغ، حمید رسایی بی وقفه فریاد می زد.

اما افروغ چنین ادامه داد: “حرف من همین است. یک عده که من آنها را کاسبین فتنه می دانم، مثل کرکس به جان هر نوع آزادی اندیشه افتاده اند. کجای حرف های من در برنامه پارک ملت، بر ضد ولایت فقیه بود که این آقا به خودش اجازه می ده در نشریه اش مرا عامل آمریکا بخواند”.

رسایی گفت: “تمام سایت های ضد انقلاب از حرف های شما خوشحال شدند”.

افروغ گفت: “اینکه آنها خوشحال شدند، چه ربطی به حرف های من دارد”.

رسایی گفت: “امام فرموده هر وقت بیگانگان از حرف ما خوشحال شدند، باید به خود شک کنیم”.

در این میان مطهری حرف رسایی را قطع کرد و گفت: “نظر امام این نبوده که ما همه را خفه کنیم. این چه معیاری است؟ مگر رسانه های بیگانه همان زمان که امام فرمان ۸ ماده ای صادر کردند، خوشحال نشدند؟

رسایی گفت: “حرف من آن است که جای بحث های آقای افروغ در تلویزیون نبود. آنهم یکطرفه. ایشان شبهاتی مطرح کردند.”

افروغ گفت: “خب آقای عالم! الان ما سراپا گوشیم که استدلال های شما را بشنویم”.

رسایی گفت: “بحث این است که رسانه های بیگانه…”.

افروغ صحبت اش را قطع کرد و گفت:” آقا فرار نکن. مگر ادعا نکردی استدلال داری. بفرما ما گوش می دهیم”.

رسایی گفت: “آقای افروغ باید در یک برنامه کارشناسی بحث کرد”.

مجری گفت: “آقای رسایی به مخاطبان توهین نفرمایید. این برنامه یکی از تخصصی ترین برنامه های رادیو است لطفا جواب بدهید”.

رسایی گفت: “من الان حضور ذهن ندارم…”.

افروغ گفت: “این هم از استدلال آقایان”.

پس از این مشاجره، مطهری وارد بحث شد و گفت: “اینکه امثال رسایی می گویند جای این بحث در تلویزیون نیست حرف مهملی است. با همین تنگ نظری ها کار را به اینجا کشانده ایم”.

رسایی گفت: “آقای باهنر(به اشتباه)! حضرت آیت الله شهید مرتضی مطهری هم در همان اول انقلاب در برنامه های تلویزیونی که شرکت می کردند، از گروه های دیگر هم می آمدند. حضرت آیت الله مصباح بودند و آقایان دیگر”.

مطهری گفت: “تاریخ بلد نیستی آقا جان! اولا اسم من باهنر نیست و مطهری است. در ثانی شهید مطهری هرگز به آن نشست ها نرسید. شهید بهشتی می رفتند. اتفاقا شهید مطهری موضوع انقلاب اسلامی را در یک برنامه جداگانه و به صورت تک نفره مطرح کردند”.

رسایی گفت: “فرق نمی کند!( خنده) به هر حال ما با هم دوستیم فعلا آقای مطهری”.

مطهری جواب داد: “والا ما با شما دوستی نداریم”.

رسایی: “فعلا که هستیم”.

مطهری: “حالا فعلا متاسفانه بله شما هم …”.

افروغ گفت: “آقای رسایی! هنوز جواب نداده اید!”

رسایی گفت: “حرف من این است که آقای افروغ زمانی در درون خانواده انقلاب بوده”.

افروغ گفت: “چرا می گویی بوده؟ یعنی الان نیستم؟

رسایی: “اگر نبودید که من با شما حرف نمی زدم”.

افروغ جواب داد: “به به خیلی ممنون. چه اعتماد به نفسی دارید”.

مطهری گفت: “همین تنگ نظری باعث وضع موجود است. من به آقای سالک هم می گویم که نباید از آزادی ترسید”.

سالک گفت: “من نگفتم نباید کسی حرف بزند”.

مطهری: “منظور شما دقیقا همین بود. شما با آزادی مخالفید”.

رسایی به وسط حرف ها دوید و گفت: “خب شما که نماینده هستید، مگر تا به حال کم حرف های ضد انقلاب را زده اید؟

مطهری جواب داد: “بس کنید این بچه بازی ها را. شما که سهم تان را گرفته اید. نماینده حق دارد درباره تمام مسائل جاری کشور اظهار نظر کند”.
این برنامه در حالی که رسایی فریاد می زد “و شورای نگهبان هم حق دارد رد اش کند”، در فضایی متشنج به پایان رسید.