۱۳۹۰ بهمن ۲۱, جمعه

گزارشی از یک مناظره جنجالی در رادیو



شامگاه دوشنبه یک برنامه رادیویی در ایران به محل منازعه کلامی جریان های اصولگرا تبدیل شد و طی آن عماد افروغ و علی مطهری، حمید رسایی و احمد سالک را “کاسب فتنه” و “دشمن آزادی بیان” خواندند. لحن تند شرکت کنندگان در این برنامه رایویی به گونه ای بود که مجری برنامه قدرت اداره جلسه را برای دقایقی از دست داد
.

به گزارش روز، در ابتدای این برنامه رادیویی علی مطهری “رفتار نظام با مخالفان” را بسیار “خشن” توصیف کرد و گفت: “بله! نظام خشن عملکرد…مردم زیادی به یک آقا رای داده بودند، به نتیجه اعتراض داشتند… در نظرشان در انتخابات تقلب شده بود، اما برخورد حکومت با آنها آنقدر شدید بود که سرانجام کشور را دچار بحران کرد”.

این سخنان در حالی بیان می شد که حمید رسایی، نماینده افراطی حامی دولت و احمد سالک، روحانی تندرویی که به دخالت در جنایات کهریزک متهم است،در مقام پاسخگویی بی وقفه فریاد می زدند و خواستار قطع صحبت های علی مطهری بودند.

حمید رسایی از جمله گفت: “آنها معترض نبودند…آنها آمده بودند بانک ها را آتش بزنند. مگر امام با منافقین چگونه برخورد کرد؟ تعداد اینها نیز زیاد نبود. شما کلی حرف می زنید. اینها تعدادشان کم بود و فتنه گر بودند. از کجا می گویید جمعیت زیاد؟ اولا فرض می کنیم ۱۳ میلیون به اون آقا رای داد، بعد یک عده ای نه در همه ایران که در تهران، نه در همه تهران که در شمال تهران و نه در همه شمال تهران که در برخی محل های پراکنده آمدند و بانک ها و اتوبوس ها را آتش زدند….”.

اما علی مطهری سخنان وی را در حالی که از آنسو، احمد سالک در حال فریاد زدن بود و وقت برای صحبت می خواست قطع کرد و گفت:”آقای رسایی! اصلا مهم نیست چند نفر بودند. برخی می گویند سه میلیون. اصلا نه سه میلیون، یک میلیون، نه ۱۰۰ هزار، نه ۱۰ هزار نفر. آنها اعتراض داشتند و ما آنقدر بد عمل کردیم که اجازه ندادیم حرفشان را بزنند. من می گویم این رسم جهوری اسلامی نیست”.

در اینجا احمد سالک امکان صحبت پیدا کرد و گفت: “آقای مطهری! من از شما تعجب می کنم. اینها از قبل برای کودتا برنامه ریزی کرده بودند. بروید مصاحبه های آن آقا روز ۱۷ خرداد را با رسانه های بیگانه ببینید. آنها قصد آشوب داشتند و ولایت فقیه را هدف گرفته بودند”.

مطهری به وی چنین پاسخ داد: “نخیر آقا جان. حرف بی ربط نزنید! آنها اولش راهپیمایی آرامی برگزار کردند…”.

رسایی حرف های مطهری را قطع کرد و گفت: “آقای مطهری! مگر ۲۵ خرداد نیامدند؟ چه کسی با آنها برخورد کرد؟ چه کسی متعرض شد؟

مطهری پاسخ داد: “مجوز که ندادیم… جمعیت شان آنقدر زیاد بود که نمی توانستیم برخوردی بکنیم. اما بعدا آنچنان برخورد کردیم که مسئله از انتخابات به سمت ولایت فقیه رفت. اینکار را ما خودمان کردیم. اصلا بر فرض آقای سالک نخست وزیر امام و رئیس مجلس هشت سال ایران جاسوس امریکا و اسرائیل و …، آن مردم که جاسوس نبودند، چرا با آنها خشونت کردیم؟ چرا اجازه ندادیم حرفشان را بزنند؟

در واکنش به این سخنان، حمید رسایی اظهار کرد: “مگر امام با منافقین و جبهه ملی در همان سال اول انقلاب برخورد نکرد؟ این چه استدلالی است که تو می کنی برادر!”

مطهری در جواب گفت: “اولا من برادر تو نیستم. در ثانی آن امام بود. ثالثا منافقین اعلام قیام مسلحانه کرده بودند و جبهه ملی هم با رد لایحه قصاص، مرتد محسوب می شد. این ها با مردمی که معتقد بودند در انتخابات تقلب شده خیلی فرق دارد”.

پس از این جدال لفظی، مجری برنامه از حضور افروغ در استودیو خبر داد و خواستار آن شد که وی درباره موضوع نشست یعنی “انتخابات، رسانه و شایعه” صحبت کند، اما افروغ که بر افروخته به نظر می رسید در پاسخ مجری گفت: “من مایلم قبل از آنکه درباره موضوع شما صحبت کنم، به موضوع مهمتری بپردازم و آن هم موضوع کرکسان و کاسبان فتنه است”.

در این هنگام حمید رسایی دوباره شروع به فریاد زدن کرد و خواستار آن شد که افروغ درباره موضوع صحبت کند.

افروغ نیز در پاسخ به این واکنش گفت: “آقای رسایی! چرا وقتی صحبت از کرکس هایی می شود که با ماجرای فتنه کاسبی راه انداخته اند و به مال و قدرت رسیده اند و شکم شان را با مال حرام پر کرده اند، مصداق را به خودتان می گیرید؟

رسایی گفت: “من به خودم نمی گیرم جناب آقای افروغ! منتها در اینجا شما بهتر است به جای این بحث ها، درباره حرف های تان در برنامه پارک ملت که مورد سوء استفاده ضد انقلاب و فتنه قرار گرفت صحبت کنید”.

افروغ در پاسخ گفت: “خب! خوب است که آقای وکیل الدوله، موضوع برنامه پارک ملت را به میان کشید. در همان شب من پیامک های تهدید آمیزی دریافت کردم با این مضمون که تو به ولایت فقیه لطمه زدی…”.

رسایی حرف او را قطع کرد و گفت:” آن شب نبود، فردایش بود”.

افروغ جواب داد: “بله. فردا شب اش این آقایی که نمی دانیم ناگهان از کجا صاحب و معیار و شاقول نظام شده، برای من پیامک تهدید آمیز فرستاد”.

در پس زمینه صحبت های افروغ، حمید رسایی بی وقفه فریاد می زد.

اما افروغ چنین ادامه داد: “حرف من همین است. یک عده که من آنها را کاسبین فتنه می دانم، مثل کرکس به جان هر نوع آزادی اندیشه افتاده اند. کجای حرف های من در برنامه پارک ملت، بر ضد ولایت فقیه بود که این آقا به خودش اجازه می ده در نشریه اش مرا عامل آمریکا بخواند”.

رسایی گفت: “تمام سایت های ضد انقلاب از حرف های شما خوشحال شدند”.

افروغ گفت: “اینکه آنها خوشحال شدند، چه ربطی به حرف های من دارد”.

رسایی گفت: “امام فرموده هر وقت بیگانگان از حرف ما خوشحال شدند، باید به خود شک کنیم”.

در این میان مطهری حرف رسایی را قطع کرد و گفت: “نظر امام این نبوده که ما همه را خفه کنیم. این چه معیاری است؟ مگر رسانه های بیگانه همان زمان که امام فرمان ۸ ماده ای صادر کردند، خوشحال نشدند؟

رسایی گفت: “حرف من آن است که جای بحث های آقای افروغ در تلویزیون نبود. آنهم یکطرفه. ایشان شبهاتی مطرح کردند.”

افروغ گفت: “خب آقای عالم! الان ما سراپا گوشیم که استدلال های شما را بشنویم”.

رسایی گفت: “بحث این است که رسانه های بیگانه…”.

افروغ صحبت اش را قطع کرد و گفت:” آقا فرار نکن. مگر ادعا نکردی استدلال داری. بفرما ما گوش می دهیم”.

رسایی گفت: “آقای افروغ باید در یک برنامه کارشناسی بحث کرد”.

مجری گفت: “آقای رسایی به مخاطبان توهین نفرمایید. این برنامه یکی از تخصصی ترین برنامه های رادیو است لطفا جواب بدهید”.

رسایی گفت: “من الان حضور ذهن ندارم…”.

افروغ گفت: “این هم از استدلال آقایان”.

پس از این مشاجره، مطهری وارد بحث شد و گفت: “اینکه امثال رسایی می گویند جای این بحث در تلویزیون نیست حرف مهملی است. با همین تنگ نظری ها کار را به اینجا کشانده ایم”.

رسایی گفت: “آقای باهنر(به اشتباه)! حضرت آیت الله شهید مرتضی مطهری هم در همان اول انقلاب در برنامه های تلویزیونی که شرکت می کردند، از گروه های دیگر هم می آمدند. حضرت آیت الله مصباح بودند و آقایان دیگر”.

مطهری گفت: “تاریخ بلد نیستی آقا جان! اولا اسم من باهنر نیست و مطهری است. در ثانی شهید مطهری هرگز به آن نشست ها نرسید. شهید بهشتی می رفتند. اتفاقا شهید مطهری موضوع انقلاب اسلامی را در یک برنامه جداگانه و به صورت تک نفره مطرح کردند”.

رسایی گفت: “فرق نمی کند!( خنده) به هر حال ما با هم دوستیم فعلا آقای مطهری”.

مطهری جواب داد: “والا ما با شما دوستی نداریم”.

رسایی: “فعلا که هستیم”.

مطهری: “حالا فعلا متاسفانه بله شما هم …”.

افروغ گفت: “آقای رسایی! هنوز جواب نداده اید!”

رسایی گفت: “حرف من این است که آقای افروغ زمانی در درون خانواده انقلاب بوده”.

افروغ گفت: “چرا می گویی بوده؟ یعنی الان نیستم؟

رسایی: “اگر نبودید که من با شما حرف نمی زدم”.

افروغ جواب داد: “به به خیلی ممنون. چه اعتماد به نفسی دارید”.

مطهری گفت: “همین تنگ نظری باعث وضع موجود است. من به آقای سالک هم می گویم که نباید از آزادی ترسید”.

سالک گفت: “من نگفتم نباید کسی حرف بزند”.

مطهری: “منظور شما دقیقا همین بود. شما با آزادی مخالفید”.

رسایی به وسط حرف ها دوید و گفت: “خب شما که نماینده هستید، مگر تا به حال کم حرف های ضد انقلاب را زده اید؟

مطهری جواب داد: “بس کنید این بچه بازی ها را. شما که سهم تان را گرفته اید. نماینده حق دارد درباره تمام مسائل جاری کشور اظهار نظر کند”.
این برنامه در حالی که رسایی فریاد می زد “و شورای نگهبان هم حق دارد رد اش کند”، در فضایی متشنج به پایان رسید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر