۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

برگی از سایت هک شده/مهدوی کنی به روایت آیت الله طالقانی


این یکی از مطالبی بود که دکتر در سایتش گذاشت و به خاطر آن پرونده ای جدا برایش باز شد و مهدوی کنی شخصا از دکتر شکایت کرد.



بازجو و قاضی از دکتر خواستند که این پست را حذف کند و ایشان به خاطر بسته نشدن آب باریکه ی وبسایت،این کار را کردند اما یک هفته قبل از بازداشت وحشیانه ی ایشان توسط سگ های هار رهبری پست را دوباره منتشر کرد.
 
مهدوی کنی پیشنماز مسجدی در خیابان ایرانشهردر تهران بودوشبهای احیا ماه رمضان مسجد شلوغ می شد ومنبری های به اصطلاح داغ را هم دعوت می کرد از جمله سید عبدالغفار سجادی که هم با مخالفین رابطه داشت وادعای مبارزه داشت وخط می داد وهم با ساواک کار می کرد .مثل بعضی از ظاهرامخالفین فعلی که دوسره بار می کنند .هم برای ارتجاع کار می کنند ومقاله هایشان در سایتهای ایران دیدبان هم هست که حلوا حلوا می شود وملات سازی می کنند و هم سینه چاک قربانیان هستند واز هیچ رذالتی کوتاهی نمی کنند .



پدر رضائی های شهید تعریف می کرد دردوران انقلاب که آخوندها ازسوراخ بیرون آمده بودند ومهدوی کنی سردمدار شده بود وبرای همه خط تعیین می کرد شبی منزل پدر طالقانی بودیم وتازه از زندان آزاد شده بودند.از دوران زندان تعریف می کردند که چه گذشته است وبا چه کسانی برخورد کرده بودند در حیاط زندان قدم می زدیم دیدم مهدوی کنی گوشه حیاط زندان نشسته وزار زار گریه می کند . به سراغ اورفتم که او را دلداری بدهم .وپرسیدم ماجرا چیست وچرا گریه می کنی پدرت مرده یامادرت مرده بالاخره عمر دست خداست .وخدا آنها را رحمت کند دنیا محل گذر است مهدوی کنی گفت نه چیزی نیست وبالاخره بلند شد ودرحیاط زندان قدم می زدیم ومنتظر بودم تا ببینم چه شده او گفت شرائط زندان سخت است من عادت نداشته ام نمی دانم چرا من را گرفته اند و با احتساب امروز من هفت روز است که زندان هستم و والده آقامصطفی را ندیده ام ودلم برایش تنگ شده است ودوری اورا نمی توانم تحمل کنم ما اهل مبارزه به این شکل داغ نبودیم بیشتر با کار فرهنگی موافق بودیم و...پدر سوخته ها من را اشتباهی گرفته اند ،بعضی از مخالفین به مسجد ما هم می امدند ،بخاطر آنها من را گرفته اند و من حالانمی دانم چه کنم .


آیت اله طالقانی مات مبهوت می ماند که شیخ چه می گوید وچرا زهوارش در رفته است ودارد بد جوری آبروریزی می کند.به مهدوی کنی می گوید آشیخ اینجا زندانی سیاسی هست که ده پانزده بیست سال است که زندانی هستند . تو جلوی این زندانیان مقاوم آبروی همه زندانیان سیاسی را می بری.برو همین حالا یک گوه خوردن نامه به ساواک وشاه بنویس برو بیرون، وبا همین شیوه مهدوی کنی از زندان ازاد می شود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر