۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

خون بها



کاش این رخوت و عافیت طلبی  را از دلهایمان بزداییم


قسم به بوسه آخر، قسم به تير خلاص قسم به خون شقايق، نشسته بر تن داس

قسم به آتش پنهان به زير خاكستر
قسم به ناله مادر، قسم به بغض پدر

قسم به مشت برادر، قسم به خشم رفيق
قسم به شعله كبريت و قسم به خواب حريق

قسم به بال پرستو، به عطر فروردين
قسم به نبض ترانه، قسم به خاك زمين

كه خون‌بهای تو خون سياه جلاد است
سكوت دامنه در انتظار فرياد است

كه خون‌بهای تو اتمام اين زمستان است
طنين نام تو در ذهن هر خيابان است


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر