مهدی خزعلی در نامه ای به احمد منتظری از پیام او برای شکستن اعتصاب غذا تشکر کرده و از ادامه اعتصاب غذای خود در زندان اوین سخن گفته است.
آقای خزعلی در سی و هفتمین روز اعتصاب غذای خود خطاب به احمد منتظری فرزند آیت الله منتظری نوشته است: «بگذار جان ناقابل من نیز سبب شود تا آیین دادرسی در محکمه ها رعایت شود و از نفوذ عناصر ضد انقلاب و منافق در وزارت اطلاعات و سپاه کاسته شود، شاید آیندگان برای من نیز خدا بیامرزی بگویند».
او در این نامه به وضعیت سه نفر از هم اتاقی های خود اشاره کرده که «بدون ادله و مستندات و اقرار» توسط قاضی پیرعباسی در یک محاکمه دو دقیقه ای به ١٧سال حبس محکوم شده اند. یا فرد دیگری را بدون دلیل و اقرار به صرف دریافت یک ایمیل جعلی یک و نیم سطری به اعدام محکوم کرده اند.
این نویسنده منتقد حکومت به رعایت نشدن کمترین حقوق متهم و زندانی در دادگاه های انقلاب اشاره کرده و درباره اعتراض آیت الله منتظری به وضعیت زندانیان سیاسی در دهه شصت نوشته است: «حال می فهمم اگر فریاد اعتراض پدر شما نبود، چه بر سرما می آمد، اینجا همه زندانیان برای والد معظم شما دعا می کنند و برایش علو درجات مسئلت دارند».
آقای خزعلی درباره عدم رعایت موازین دینی در جریان «شکنجه ها» نوشته است: «عزیزان دربند، شکنجه گران را به فاطمه زهرا سوگند می دهند و بازجو با تمسخر می گوید: این حاجیه خانم دیگه کیه؟»
مهدی خزعلی در آخرین مصاحبه خود پیش از دستگیری، روز جمعه ۹ دی (۳۰ دسامبر) همزمان با پایان مهلت ثبت نام داوطلبان نمایندگی انتخابات مجلس در گفت وگو با دویچه وله با بیان این که «۱۲ اسفند، شهر بوی مرده خواهد داد»، درباره انتخابات مجلس شورای اسلامی تاکید کرده بود: «قطعاً ۱۲ اسفند، اولین انتخاباتی خواهد بود که پای هیچ صندوق رأیی نخواهم رفت».
متن مصاحبه
دویچه وله: مهدی خزعلی در پاسخ پیام شما برای شکستن اعتصاب غذا، نامه ای خطاب به شما نوشته و از رعایت نشدن حقوق زندانیان خبر داده و این که به اعتصاب غذای خود پایان نخواهد داد. درباره ی توصیفات مهدی خزعلی از محل نگهداری خود و به طور کلی وضعیت فعلی زندانیان سیاسی چه فکر می کنید؟
احمد منتظری: اساساًً وجود زندانی سیاسی در یک نظام، به معنای نبودن آزادی عقیده و بیان است. این امری کاملاً مشخص است.
در جمهوری اسلامی، هم از این نظر که ما اسلامی هستیم و دین اسلام آزادی بیان و عقیده را تصریح کرده (لا اکراه فی الدین) و هم از این نظر که در قانون اساسی به آزادی بیان و عقیده تصریح شده است، وجود زندانی سیاسی، خلاف قانون اساسی و خلاف دین ما است.
خیلی عجیب است که هنوز آقایان سرشان را زیر برف کرده اند و اسم زندانی سیاسی را "زندانی امنیتی" می گذارند تا بتوانند هر کاری بکنند، وگرنه وجود زندانی سیاسی، به معنای نبود آزادی عقیده و بیان است.
در نامه اخیر مهدی خزعلی، به اعتراض آیت الله منتظری به وضعیت زندانیان سیاسی دهه شصت اشاره شده و این که بعد از اعتراض آیت الله منتظری، وضعیت زندانیان بهتر شده بود. قضاوت شما نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی در دهه ی شصت، در مقایسه با وضعیت امروز نگهداری زندانیان سیاسی چیست و چه راهی به نظر شما می رسد برای این که حکومت ایران وضعیت زندانیان را بهبود ببخشد؟
فکر می کنم شرایط این دو دوره اصلاً قابل مقایسه نیست و وضعیت نسبت به گذشته بهتر شده است، ولی باز اصلاً قابل قبول نیست که اولاً ما زندانی سیاسی داشته باشیم و ثانیاً تا این حد زندانیان حتی از نظر سرما و گرما و وضعیت پزشکی و همین ظور خانواده های زندانیان در مضیقه باشند. اگر بر فرض حتی زندانی مجرم باشد، خانواده هیچ گناهی ندارد، اما خانواده های زندانیان را دائم اذیت می کنند. البته از دهه ی شصت به این طرف، شرایط رو به خوبی بوده، یعنی اصلاً قابل مقایسه نیست.
اولین نامه ای که آیت الله منتظری نوشتند و از وضعیت زندانیان شکایت کردند، در سال شصت بود. ایشان در تاریخ ۵ / ۷ / ۱۳۶۰ به مرحوم آیت الله خمینی نوشتند که دختران ۱۳-۱۴ ساله ای فقط به جرم تندزبانی در زندان هستند. این نامه در خاطرات ایشان وجود دارد و جزو افتخارات ایشان است که چند ماه بعد از شهادت پسرشان، از کسانی دفاع کرده اند که گول خورده اند و حتی به آن گروه وابسته شده اند. آیت الله منتظری این مسائل را می گفتند، ولی کسی تبعیت و کمک نمی کرد، ایشان تنها بود. اگر آن موقع کمک می کردند، الان وضع این طور نبود.
به یاد دارم وقتی برادرم آقای سعید منتظری، ۱۱ ماه در زندان انفرادی بود، حتی یک روزنامه در زمان اصلاحات ننوشت که ایشان در زندان است. تا من به طور اتفاقی آقای سراج الدین میردامادی را دیدم و به ایشان گله کردم که چرا در این زمینه خبررسانی نمی کنند و بعد ایشان آن روز در روزنامه "حیات نو" این خبر را نوشتند. شاید همین هم باعث شد که زودتر به پرونده ی برادرم رسیدگی کردند. فکر می کنم وظیفه رسانه ها است که آگاه سازی کنند زندانی سیاسی چیست، کیست و در چه شرایطی به سر می برد و اساساً معنای داشتن زندانی سیاسی چیست که هم مردم و هم مسئولان آگاه شوند. چه بسا مسئولان از بس در جلسات شان گفته اند "زندانی امنیتی"، واقعاً یقین کرده اند که اینها امنیتی هستند.
در حالی که کدام زندانی امنیتی؟! اینها کسانی هستند که مسئولان کشور بوده اند، جزو خدمتگزاران بوده اند و بسیاری شان در پیروزی انقلاب نقش داشته اند و جان فشانی کرده اند. خیلی زشت است که الان این افراد در زندان باشند. فکر می کنم آگاه سازی مردم، خیلی کمک می کند که این دوره تمام شود و مسئولان و نظام واقعاً اصلاح شوند و خدای نکرده به جایی نرسد که مردم به فکر براندازی بیافتند.
پیش تر برخی زندانیان سیاسی از توهین بازجویان به مقدسات اسلام هنگام بازجویی خبر داده بودند. در نامه اخیر مهدی خزعلی هم به این مورد اشاره شده است. در این باره چه فکر می کنید؟
بله این مسئله هم متاسفانه بوده است، ولی چون گفته نمی شده و همیشه سرپوش گذاشته می شده، به جایی نرسیده است. حتی در سال ۱۳۶۵، آقای عبدالله کاظمی که زندانی بود، همین اهانت را شنیده و ایشان هم می گفتند که صریحاً به حضرت فاطمه زهرا اهانت می شده و گفته اند «این حاج خانم کیست که داری اسم اش را می بری». ایشان این را می گفتند، ولی هیچ کس پیگیری نکرد. خیلی از مسئولان تکذیب کردند و باور نکردند، در نتیجه به جایی نرسید. اگر مسئولین خود را به این دین معتقد می دانند، بیایند تحقیق کنند و ببینند چه کسی این تخلف را کرده و متخلفان را مجازات کنند. شما که بی گناهان را مجازات می کنید، چرا کسی را که به حضرت زهرا اهانت کرده در درون نظام تحمل می کنید؟
لااقل بیاید و از مردم عذرخواهی کنید و بگویید این اهانت شد و ما رسیدگی کردیم. اما اگر دائماً سرپوش گذاشته شود و بگویند که نه این طور نبوده و یقین نداریم، هیچ وقت اصلاح نمی شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر