۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

سبز خواهيم شد


زمان از لايه هاي شب مي گذرد و در ميان ميله هاي زندان بند بند مي شود

مي گذرد بي توجه به تو که ذره ذره وجودت آب مي شود

بي تفاوت به آنان که پشت ميله ها به چله ي غريب گذرش نشسته اند

بي آن که سپيده دمان، تلألوء آفتاب را راهي به سلول هاي تيره و تار باشد

بي خيال آنان که بيرون از حصار، دردمند و مشوش به ياد اسيري به سوگ نشسته اند

مي گذرد براي شما که حرمت شرافت و آزادگي را پاس مي داريد

براي فرزنداني که چشم براه شما هستند

براي پدران و مادراني که قلبشان بي تات ديدارتان در بيم و شوق مي تپد

براي ما که آن سوي ميله ها دم را بازدم مي کنيم

تا شاهد آن باشيم، هستند کساني که مرگ را برتر از اين زندگي به استقبال مي روند

آري! در ويرانه ي زندگي ما نور را ظلمات مي کنند، گل را قتل عام مي کنند

پر پرواز را مي شکنند، آواز را به زنجير مي کشند
...
رود خواهيم شد، طغيان خواهيم کرد

سبز خواهيم شد، جوانه خواهيم زد

جان مي دهيم بر خاک وطن، آزاد خواهيم شد

۱ نظر:

  1. سلام

    خزعلی امروز ابروی ایرانه .انچه که ایشان انجام میده چیزی جز ادامه راه امام شهیدش حسین نیست.
    حسین هم مظلوم بود . حسین هم اهل کوفه داشت . حسین هم اگاهانه گردن به تیغ اخته یزید داد تا امروز امثال خزعلی در مکتبش پرورش پیدا کنند و امروز تبدیل بشند به ابروی یک ملت. به یقین شاگردان مکتب خزعلی ابروی ایندگان این مملکت خواهند بود.

    الهم فک کل الاسیر

    پاسخحذف