۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

نامه زهرا ربانی املشی،عروس آیت الله منتظری به مادر دکتر مهدی خزعلی

باسمه تعالی

خدمت مادر ارجمند آقای دکتر مهدی خزعلی

پس از سلام و عرض ادب

هنوز بهمن، و حال و هوای انقلاب 57 تمام نشده و همه ما روزها و رویدادهای به یادماندنی آن را دوره می کنیم که یکی از آنها برای من و شما، خاطره شهادت فرزند شما حسین خزعلی است .

به یاد دارم که بزرگداشت وی در منزل شما، و در شرايط نظامي سختي كه حاكم بود، هم مجلسي بود برای تسلی خاطر عزیزان آن شهيد و هم بهانه اي براي تجمع آناني که از ظلم رژيمي خشمگين و برآشفته بودند كه گمان ميكرد با زور و ارعاب و قتل ميتواند براي هميشه حكومت كند. " وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ " "و براى هر امتى اجلى است پس چون اجلشان فرا رسد نه [مى‏توانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش". (آيه 34 سوره اعراف)

و لابد به خاطردارید که آن روز در آن مجلس، تفسیری مختصر ازسوره والعصر توسط اینجانب ارائه شد و از آن زمان، به عنوان عصر خاصی جهت امتحانی الهی با نام مبارزه با طاغوت ياد شد؛ و البته امروز نیز عصری است و امتحانی دیگر برای ما مردمان این زمان.

ای عزیز؛ روز گذشته که برای احوالپرسی و خسته نباشید خدمت خانواده عزیز شما و ما ، جهادگر دیروز و آمر به معروف و ناهی از منکر امروز، رسیده بودیم، جایتان را بسیارخالی دیدم. آن عزیزان، در ضمن افتخار به وجود چنین همسر و پدری، از اینکه او را در معرض خطر جسمی می‌بینند و شاهد ضعف مستولی بر او و متأسفانه عارضه قلبی او هستند هراسان و نگرانند، و مسلماً همدردی شما با آنان تحمل سختی را بر آنان هموارتر خواهد کرد.

ای همسفر دیروز من؛ مطمئن هستم که همانگونه که از اشک‌های دکتر و خانواده‌اش، جای خشکی روی بالششان نمانده، شما هم آنگونه اید چرا که مگر می‌شود مادر بود و چنین نبود؟

و باز مطمئنم که شما نیز مانند دیگران بر این امر واقفید که دکتر اکنون که جانش را به خطر انداخته فقط به خاطر انجام وظیفه انسانی- اسلامی است.

ای عزیز؛ آیا اگر راه مهدی و حسین، این دو برادر فداکار را مقایسه کنیم، دو راه جدا و مخالف خواهیم یافت؟ یا اینکه هردو یک هدف را دنبال کرده و می‌کنند؟

حسین درامتحان آن عصرشرکت کرد و مهدی در این عصر و امتحانی دیگر در مبارزه با ظلم.

حسین فریاد استقلال کشور را می‌زد و قربانی شد و اکنون مهدی بر استقلال از دست رفته می‌نالد.

حسین علیه استکبار و دیکتاتوری خروشید و جان داد و مهدی نیز از دیکتاتوری به ستوه آمده و می‌خروشد.

حسین از آزادی دم میزد و جان بر سر آن گذاشت و امروز مهدی از آزادی‌هایی که از او و دیگران سلب شده می‌نالد.

حسین برای اجرای احکام اسلامی خون داده و امروز مهدی نیز برای احکام فراموش شده اسلام، به خصوص امر به معروف و نهی از منکر، فریاد می‌زند و تن رنجور می‌دارد.

حسین در آرزوی برقراری عدالت و برای حفظ امنیت مردمان جان باخت و امروز مهدی نیز جان بر سر این امنیت از دست رفته و عدالت قربانی شده گذاشته است.

حسین می‌گفت باید قرآن از طاقچه ها برداشته شده و ملاک عمل قرار گیرد، مهدی نیز می‌گوید دستور کشورداری را قرآن و نهج البلاغه تعیین می‌کند.

حسین قربانی بی عدالتی رژیم خودکامه شد و مهدی نیز می‌گوید ای کسانی که شعار عدالت می‌دهید چرا به آن عمل نمی‌کنید؟ "لم تقولون ما لا تفعلون؟"

حسین با عشق به اهل بیت(ع) راه حسین در پیش گرفت، و مهدی نیز از توهین به زهرای عزیز(س) می‌سوزد و فریاد می‌زند.

ای عزیز و ای مادر، و ای مهربان، اکنون وقت امتحانی برای همه و به خصوص با توجه به موقعیتی که دارید، برای شماست تا به یاری خانواده‌هایی بشتابیم و وسایل استخلاص بی‌گناهانی را فراهم کنیم که جانشان همچون جان مهدی عزیز در خطر است، تا مادران چشم به راه خوشحال و خانه با حضور عزیزانشان منوَر گردد. و اما اگر احیاناً از عهده کمک به همگان بر نمی‌آیید، با اقدامی جدی برای آزادی فرزندتان دکتر مهدی خزعلی، که افتخار ما و شماست، بر طبق آیه شریفه، در راه احیا بشریت قدم بردارید. ".....َمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا".".....هركس شخص بی‌گناهی رازنده بدارد چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است".

امیدوارم که در این امتحان موفق و سربلند باشید.

زهرا ربانی املشی 1/12/1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر